خبرهای داغ از سینما و موزیک

وبلاگ اختصاصی سایت ایران فروم

خبرهای داغ از سینما و موزیک

وبلاگ اختصاصی سایت ایران فروم

کارگاه تخصصی آواز ایرانی برگزار می شود


    

    کارگاه تخصصی آواز «محمدرضا شجریان» در فرهنگستان هنر برگزار می شود.
    به گزارش خبرگزاری مهر به نقل از روابط عمومی معاونت امور هنری و بین الملل فرهنگستان هنر، محمدرضا شجریان به منظور ارتقاء سطح فرهنگ و دانش موسیقی اصیل ایرانی با همکاری معاونت امورهنری و بین الملل فرهنگستان هنر،کارگاه تخصصی آواز برگزار می کند.
    هدف از برپایی این کارگاه تخصصی، آشنایی خوانندگان با تکنیکهای تخصصی آواز ایرانی است.متقاضیان شرکت در این کارگاه باید دوره های اولیه آواز را گذرانده باشند.
    علاقه مندان به شرکت در این دوره می توانند برای ثبت نام آزمون عملی، از 1 تا 20 آبان ماه 85 به نشانی تهران، خیابان ولیعصر، زعفرانیه، انتهای خیابان شهید فلاحی، نبش فیروزکوه، شماره 69، روابط عمومی معاونت امور هنری و بین الملل فرهنگستان هنر مراجعه کرده و یا از طریق سایت اینترنتی فرهنگستان هنر فرم ثبت نام را دریافت و ارسال کنند.
    لازم به ذکر است از میان علاقه مندان، تعداد محدودی از طریق آزمون انتخاب و برای شرکت در کارگاه تخصصی آواز معرفی خواهند شد.
    
 

تهمینه میـلانی: آتش‌ بس‌ را 53 بــار دیــده‌ام

  «تهمینه‌ میلانی» کارگردانی‌ است‌ که‌ مخالف‌ و موافق‌ زیادی‌ دارد به‌ همین‌ خاطر احتمالا مصاحبه‌اش‌ هم‌ از چنین‌ فاکتوری‌ بهره‌مند خواهد بود یعنی‌ شما بعداز خواندن‌ مصاحبه‌ یا موافق‌ گفته‌های‌ او خواهید شد یا مخالف، هر چه‌ هست‌ تهمینه‌ میلانی‌ حرفش‌ را صریح‌ می‌زند و محافظه‌ کاری‌ نمی‌کند.
    به‌ اعتقاد من‌ همین‌ ویژگی‌ او را به‌ جنجالی‌ترین‌ کارگردان‌ زن‌ بعد از انقلاب‌ تبدیل‌ کرده‌ است. یک‌ نکته‌ هم‌ باید در آغاز مصاحبه‌ ذکر کنم، خانم‌ میلانی‌ در هنگام‌ مصاحبه‌ خیلی‌ مهربان‌تر از زمانی‌ بود که‌ درقالب‌ یک‌ کارگردان‌ تصورش‌ را می‌کردم. از او می پرسیم:
    
    • دوست‌ داریم‌ از فیلم‌ «دو زن» شروع‌ کنیم. به‌ اعتقاد ،‌ تهمینه‌ میلانی‌ بعد از این‌ فیلم‌ به‌ یک‌ کارگردان‌ صاحب‌ سبک‌ تبدیل‌ شد، همین طور است؟
    میلانی: دراینصورت‌ باید بگویم‌ زیاد باشما موافق‌ نیستم. بیشتر مردم‌ می‌گویند بهترین‌ فیلم‌ من‌ «دیگه‌ چه‌ خبر» بود که‌ مضمون‌ آن‌ شبیه‌ شخصیت‌ خودم‌ است، اما با همه‌ اینها نمی‌توانم‌ صد در صد راجع‌ به‌ خودم‌ نظر بدهم‌ اگر فیلم‌ «افسانه‌ آه» را دیده‌ باشید به‌ این‌ نتیجه‌ می‌رسید که‌ آن‌ هم‌ منحصر به‌ فرد است‌ این‌ فیلم‌ را در 28 سالگی‌ ساختم‌ و راجع‌ به‌ «خوشبختی» است‌ آن‌ موقع‌ کسی‌ دنبال‌ این‌ سوژه‌ها نمی‌رفت.

    
    • اما فیلم‌های‌ بعدی‌ شما خیلی‌ بیشتر به‌ چشم‌ آمد.
    میلانی: تشخیص‌ این‌ موضوع‌ با شماست. من‌ فقط‌ فیلم‌ را می‌سازم‌ یعنی‌ یک‌ داستان‌ مورد توجهم‌ قرار می‌گیرد و آن‌ را به‌ فیلم‌ تبدیل‌ می‌کنم‌ اما درباره‌اش‌ نظر نمی‌دهم.
    
    • ...این‌ راقبول‌ دارید که‌ در فیلم‌هایتان‌ طرفدار زن‌ها یا بهتر بگویم‌ فمنیست‌ بوده‌اید؟
    میلانی: اگر به‌ این‌ معنا باشدکه‌ من‌ در مورد مسائل‌ اقتصادی، اجتماعی‌ ، روانی‌ و... زنان‌ فکر می‌کنم‌ و فیلم‌ می‌سازم‌ بله‌ من‌ فمنیست‌ هستم.
    
    • و همین‌ موضوع‌ باعث‌ شده‌ به‌ یک‌ بعدی‌ بودن‌ متهم‌ شوید.
    میلانی: این‌ عادلانه‌ نیست‌ من‌ فقط‌ سعی‌ می‌کنم‌ کمبودها را به‌ مردم‌ نشان‌ بدهم‌ واعتقاد دارم‌ اگر زن‌ها رشد کنند مردها هم‌ رشد می‌کنند و جامعه‌ متعالی‌ می‌شود.
    
    • تعریف‌ مرد ایده‌آل‌ چیست؟
    میلانی: مردی‌ که‌ هر چیزی‌ را برای‌ خود می‌پسندد برای‌ زنان‌ هم‌ بپسندد.
    
    • و زن‌ ایده‌آل؟
    میلانی: درست‌ مثل‌ مردایده‌آل.
    
    • روندی‌ که‌ از نیمه‌ پنهان‌ تا واکنش‌ پنجم‌ طی‌ کردید چگونه‌ بود؟ فکر می‌کنم‌ نیمه‌ پنهان‌ با زن‌ زیادی‌ متفاوت‌ بود و زن‌ زیادی‌ هم‌ با واکنش‌ پنجم‌ خیلی‌ فرق‌ داشت؟
    میلانی: سینما سلیقه‌ای‌ است، اما قالب‌ اصلی‌ این‌ فیلم‌ها خیلی‌ تفاوت‌ نداشت‌ به‌ هر حال‌ یکی‌ «نیمه‌پنهان» را خیلی‌ دوست‌ دارد یکی‌ «افسانه‌آه» را. من‌ دوستی‌ را می‌شناسم‌ که‌ نیمه‌ پنهان‌ را سی‌ بار دیده‌ است.
    
    • آتش‌ بس‌ هم‌ شامل‌ همین‌ قاعده‌ می‌شود؟
    میلانی: ویژگی‌ آتش‌ بس‌ این‌ است‌ که‌ با هر سنی‌ ارتباط‌ برقرار می‌کند از بچه‌ تا پیرزن‌ به‌ همین‌ خاطر طرفدار پیدا کرده‌ به‌ هر حال‌ این‌ هم‌ یک‌ روایت‌ داستانی‌ از اتفاقات‌ جامعه‌ است.
    
    • ... والبته‌ جوان‌ها از آن‌ استقبال‌ خوبی‌ کرده‌اند.
    میلانی: از این‌ موضوع‌ راضی‌ هستم. من‌ فیلمی‌ ساخته‌ام‌که‌ پاک‌ است‌ در آن‌ نه‌ فحش‌ می‌بینی، نه‌ کلمات‌ رکیک، نه‌ کتک‌ کاری‌ و... یعنی‌ سعی‌ کرده‌ام‌ تاثیر بد فرهنگی‌ نداشته‌ باشد کلماتی‌ که‌ امروزه‌ در بعضی‌ فیلم‌ها استفاده‌ می‌شود من‌ را خیلی‌ ناراحت‌ می‌کند.

    
    • مثلا چه‌ کلمه‌ای؟
    میلانی: قاط‌ زدن!
    
    • در مورد بازی‌ روان‌ و موفقی‌ که‌ از گلزار و مهناز افشار دیدیم‌ چه‌ تصوری‌ دارید؟
    میلانی: بازیگران‌ فیلم‌های‌ من‌ معمولا خوب‌ بازی‌ می‌کنند. کار را سخت‌ نمی‌گیرم‌ و آنها را آزاد می‌گذارم. وظیفه‌ کارگردان‌ ایجاد اعتماد به‌ نفس‌ برای‌ بازیگر است، اما در مجموع‌ آنچه‌ شما دیدید توانایی‌ خودشان‌ است‌ من‌ فقط‌ بستر را فراهم‌ کردم.
    
    • به‌ وجود آوردن‌ یک‌ فضای‌ کمیک‌ برای‌ رشد سوژه‌ اختلافات‌ تلخ‌ یک‌ زوج‌ جوان‌ کار سختی‌ نبود؟
    میلانی: ریسک‌ بزرگی‌ بود، اما من‌ از ریسک‌ کرد ن‌ لذت‌ می‌برم‌ و دوست‌ دارم‌ در هر فیلم‌ یک‌ موضوع‌ و قالب‌ جدید را تجربه‌ کنم. «دو زن» رئال‌ است، «کاکادو»، فانتزی، «دیگه‌ چه‌ خبر» کمدی‌ و «آتش‌ بس» طنز.
    
    • تاکنون‌ در زندگی‌ خانوادگی‌ شما مشکلاتی‌ که‌ در فیلم‌ هایتان‌ نشان‌ می‌دهید وجود نداشته‌ است؟
    میلانی: موقع‌ ازدواج، من‌ 31 ساله‌ بودم‌ و همسرم‌ 38 ساله‌ هر دو دنیا دیده‌ بودیم‌ بنابراین‌ چنین‌ دغدغه‌هایی‌ نداشتیم‌ فقط‌ شاید «فرشته» فیلم‌ «دیگه‌ چه‌ خبر» کمی‌ شبیه‌ من‌ باشد.
    
    • «محمد نیک‌بین» به‌ عنوان‌ همسر و تهیه‌ کننده‌ فیلم‌های‌ شما چه‌ نقشی‌ در موفقیت‌هایتان‌ دارد؟
    میلانی: بسیار پررنگ‌ .ما مثل‌ همسران‌ خوب‌ جامعه‌ همیشه‌ در کنار هم‌ هستیم. او هم‌ رییس‌ من‌ در شرکت‌ معماری‌ است‌ هم‌ تهیه‌ کننده‌ و مشاور فیلم‌هایم‌ و در ضمن‌ پدر فرزندم‌ یا بهتر بگویم‌ بهترین‌ دوستی‌ که‌ دارم.
    
    • بزرگترین‌ اشتباهی‌ که‌ در زندگی‌ انجام‌ دادید چه‌ بود؟
    میلانی: موقع‌ اکران‌ فیلم‌ کاکادو من‌ دو قلو باردار بودم‌ و بعد از مدت‌ کوتاهی‌ فیلم‌ را از روی‌ پرده‌ برداشتند برای‌ اعتراض‌ رفتم‌ وزارت‌ ارشاد و همین‌ موضوع‌ باعث‌ شد در شش‌ و نیم‌ ماهگی‌ وضع‌ حمل‌ کنم‌ که‌ یکی‌ از فرزندانم‌ بعد از 10 روز فوت‌ شد. باید بین‌ مادر بودن‌ و کارگردانی‌ یک‌ فاصله‌ به‌ وجود می‌آوردم.
    
    • تهمینه‌ میلانی‌ را تعریف‌ می کنید؟
    میلانی: مادر، همسر، دختر خوب‌ پدر و مادر و هم‌ بعد کارگردان‌ و آرشیتکت.
    
    • آشپزی‌ شما خوب‌ است؟
    میلانی: چند جور اسپاگتی‌ ایتالیایی‌ درست‌ می‌کنم، لازانیا، چلوکباب، قورمه‌ سبزی‌ و هر چه‌ دلتان‌ بخواهد غیر از دلمه‌ و کوفته‌ که‌ مادرم‌ زحمت‌ آن‌ را می‌کشد البته‌ خیلی‌ چیزها را از همسرم‌ یاد گرفتم.

    
    • دغدغه‌ امروز؟
    تحصیل‌ دخترم‌ ژینا.
    
    • خب‌ بر گردیم‌ به‌ سینما، آتش‌ بس‌ را چند بار دیده‌اید؟
    میلانی: پنجاه و سه‌ بار، 3 بار بعد از اکران‌ و پنجاه‌ بار قبل‌ از آن، اما هیچ‌ وقت‌ خسته‌ نشدم.
    
    • در آتش‌ بس‌ برای‌ اولین‌ بار مرد را نیز مورد توجه‌ قرار دادید.
    میلانی: من‌، زن فیلمم‌ را به‌ نقد کشیدم‌ تا برخی‌ زوج‌های‌ جوان‌ را متوجه‌ اشتباهات‌ کنم‌ همین.
    
    • آیا زن‌ها هم‌ می‌توانند باعث‌ ایجاد مشکل‌ باشند؟
    میلانی: البته، اما این‌ موضوع‌ تاکنون‌ سوژه‌ فیلم‌های‌ من‌ نبود سال‌ها قبل‌ می‌خواستم‌ درباره‌ برخی‌ زن‌ها که‌ بی‌ظرفیت‌ هستند فیلم‌ بسازم، اما چون‌ مسائل‌ مهمتری‌ وجود داشت‌ منصرف‌ شدم.
    
    • در مجموع‌ آتش‌ بس‌ متعادل‌تر از فیلم‌های‌ قبلی‌ شما بود؟
    میلانی: نه! فکر می‌کنم‌ ادامه‌ همان‌ طرز فکری‌ باشد با یک‌ موضوع‌ متفاوت.
    
    • برای‌ کدام‌ یک‌ از فیلم‌هایتان‌ بیشتر انرژی‌ مصرف‌ کردید؟
    • میلانی: برای‌ «زن‌ زیادی» چون‌ داستانش‌ در شب‌ و کوهستان‌های‌ اطراف‌ تهران‌ بود و کل‌ گروه‌ ناچار بود بیشتر فعالیت‌ کند.
    
    • چه‌ فیلم‌هایی‌ را در سینمای‌ جهان‌ دوست‌ دارید؟
    میلانی: «هملت‌ روسی»، «سیدنی‌ پولاک»، «سیدنی‌ لومت» و «فرد زنیمن» در بین‌ فیلم‌ها خارجی.
    
    • ... و در مورد فیلم‌های‌ ایرانی؟
    میلانی: مادیان، خانه‌ دوست‌ کجاست، گوزن‌ها، آن‌ سوی‌ آتش‌ و خیلی‌ فیلم‌های‌ دیگر.

    
    • در کودکی‌ دوست‌ داشتید چه‌ کاره‌ شوید؟
    میلانی: فضانورد و نقاش.
    
    • از چه‌ راهی‌ پول‌ درمی‌آورید؟
    میلانی: معماری‌ و کمی‌ هم‌ سینما.
    
    • و اگر نتوانید از این‌ راه‌ها پول، دربیاورید؟
    میلانی: می‌توانم‌ قصه‌ و رمان‌ بنویسم. من‌ کاری‌ را که‌ دوست‌ دارم‌ انجام‌ می‌دهم‌ و پول‌ خودش‌ می‌آید.
    
    • نویسنده‌ محبوب‌ تهمینه‌ میلانی؟
    میلانی: شکسپیر
    
    • تا حالا عاشق‌ شده‌اید؟
    میلانی: بله‌ چرا که‌ نه، معلوم‌ است‌ عاشق‌ شده‌ام.
    
    • چند بار؟
    میلانی: یک‌ بار (با تعجب!)
    
    • چه‌ زمانی‌ متولد شدید؟
    میلانی: پانزدهم‌ شهریور سال 1339 در بیمارستان‌ آمریکایی‌های‌ تبریز.
    
    • پس‌ آذری‌ هستید؟
    میلانی: پدرم‌ اهل‌ مشهد است‌ و مادرم‌ تبریزی، من‌ هم‌ می‌توانم‌ ترکی‌ را با لهجه‌ غلیظ‌ حرف‌ بزنم.
    
    • تحصیلات؟
    میلانی: دیپلم‌ ریاضی‌ گرفتم‌ و بعد هم‌ لیسانس‌ معماری‌ از دانشگاه‌ علم‌ صنعت.
    
    • خیلی‌ درس‌ می‌خواندید؟
    میلانی: هیچ‌ وقت‌ تجدید یا مردود نشدم. ریاضی، ادبیات، فیزیک‌ و نقاشی‌ام‌ خیلی‌ خوب‌ بود. معدلم‌ معمولا 19 بود. سال‌ اول‌ کنکور مهندسی‌ برق‌ در تبریز قبول‌ شدم‌ اما انصراف‌ دادم‌ و همان‌ سال‌ رفتم‌ علم‌ و صنعت.

    
    • از خاطرات‌ دوران‌ مدرسه‌ چیز خاصی‌ به‌ یاد دارید؟
    میلانی: با خواهربزرگم‌ در یک‌ مدرسه‌ درس‌ می‌خواندیم‌ و همیشه‌ به‌ خواهرم‌ می‌گفتند که‌ پدر و مادرمان‌ به‌ خاطر شیطنت‌های‌ من‌ باید به‌ مدرسه‌ بیایند. خیلی‌ وقت‌ها هم‌ تنبیه‌ می‌شدم.
    
    • چه‌ شیطنت‌هایی‌ می‌کردید؟
    میلانی: پشت‌ مدرسه‌ زمین‌ فوتبال‌ بود من‌ برای‌ دیدن‌ بازی‌ از تورهای‌ سیمی‌ رد شدم‌ پسرها تنبیه‌ نشدند اما من‌ چون‌ دختر بودم‌ تنبیه‌ شدم.
    
    • اهل‌ ورزش‌ هم‌ بودید؟
    میلانی: در بچگی‌ عاشق‌ فوتبال‌ بودم‌ و با برادرم‌ توی‌ کوچه‌ فوتبال‌ بازی‌ می‌کردم‌ انصافا هم‌ خوب‌ بازی‌ می‌کردم‌ حتی‌ برای‌ خودم‌ لقب‌ داشتم.
    
    • چه‌ لقبی؟
    میلانی: یوهان‌ کرایف!
    
    • در چه‌ مناطقی‌ از ایران‌ زندگی‌ کرده‌اید؟
    میلانی: 8 سال‌ تبریز، 8 سال‌ قزوین‌ و از 16 سالگی‌ هم‌ در تهران‌ هستم.
    
    • در مجموع‌ از خودتان‌ راضی‌ هستید؟
    میلانی: نه‌ صددرصد، ولی‌ دختر خوبی‌هستم‌ گاهی‌ کارهایی‌ انجام‌ می‌دهم‌ و بعد می‌پرسم‌ چرا؟ گاهی‌ هم‌ از خودم‌ عصبانی‌ می‌شوم.
    
    • تا چه‌ زمانی‌ فیلم‌ می‌سازید؟
    میلانی: تا هر وقت‌ بتوانم. جامعه‌ ما مشکلات‌ زیادی‌ دارد که‌ باید به‌ آنها پرداخته‌ شود و سینما وسیله‌ بسیار خوبی‌ برای‌ پرداختن‌ به‌ این‌ مشکلات‌ است.
    
    • فکر می‌کنید عمده‌ترین‌ دلیل‌ موفقیت‌ شما در سینما چه‌ بود؟

    میلانی: تلاش، مطالعه، تحقیق‌ و کنجکاوی‌ و البته‌ شرایط‌ اجتماعی‌ و فرهنگی‌ خوب‌ خانواده‌ که‌ به‌ اعتقاد من‌ تاثیر بسیار زیادی‌ دارد.
    
    • انتقادات، تهمینه‌ میلانی‌ را ناراحت‌ نمی‌کند؟
    میلانی: نقدها کمک‌ کننده‌ هستند. من‌ با ساختن‌ فیلم‌ سعی‌ دارم‌ چالش‌ ایجاد کنم‌ و زمانی‌ که‌ نقد انجام‌ می‌شود آن‌ چالشی‌ که‌ می‌خواهم‌ به‌ وجود می‌آید پس‌ نباید گله‌ای‌ داشته‌ باشم‌ و کار خودم‌ را می‌کنم‌ به‌ هر حال‌ برخی‌ منتقدان‌ هم‌ عقایدی‌ دارند که‌ نمی‌پسندم‌ اما این‌ مشکلی‌ ایجاد نمی‌کند.
    
    • پس، از آن‌ دست‌ کارگردان‌هایی‌ که‌ مدام‌ با منتقدان‌ درستیزند نیستید؟
    میلانی: نه! گفتم‌ که‌ بهتر است‌ هر کس‌ کار خودش‌ را بکند دعوا کردن‌ با یکدیگر هیچ‌ نتیجه‌ای‌ جز اتلاف‌ وقت‌ و انرژی‌ ندارد.
    
    • از موفقیت‌ فیلم‌هایتان‌ خیلی‌ خوشحال‌ می‌شوید؟
    میلانی: همه‌ آدم‌ها دنبال‌ موفقیت‌ هستند اما شخصا سعی‌ می‌کنم‌ زیاد احساساتی‌ نشوم‌ هر چند بعد از آن‌ همه‌ تلاش‌ اصلا دوست‌ ندارم‌ فیلمم‌ شکست‌ بخورد.
    
    • حرف‌ خاصی‌ هست‌ که‌ در مصاحبه‌ نیاورده‌ باشیم؟
    میلانی: حرف‌ زیاد است‌ اما فکر کنم‌ برای‌ این‌ دفعه‌ کافی‌ باشد برای‌ همه‌ مردم‌ آرزوی‌ شادی‌ دارم.
    

هر چه که می‌خواهید در رابطه با مهدی سلوکی بدانید


    مهدی سلوکی در 14 خردادماه سال 1361 در اصفهان به دنیا آمد، پدرش افسر نیروی هوایی ارتش و اصالتا تهرانی است، زمانی که مهدی به دنیا آمد، سرهنگ سلوکی مامور به خدمت در پایگاه هشتم شکاری نیروی هوایی در اصفهان بود و به همین دلیل شناسنامه‌اش را در اصفهان گرفتند پس از پایان ماموریت پدر به همراه خانواده به تهران بازگشت و در محله نارمک تهران سکنی گزید.


    مادر او اصالتا اراکی است، فرزند اول خانواده محمد در سوم اسفندماه سال 1358 به دنیا آمد، او مجری شبکه تهران است. خانواده سلوکی‌ها اصیل و متعصب و مذهبی‌اند. پدر و مادر هر دو تحصیلکرده و اهل فرهنگ و هنر بودند.
    دوران کودکی مهدی مثل بقیه پسر بچه‌ها، به شیطنت گذشت، در مجتمع مسکونی پایگاه هشتم شکاری مهدی اغلب اوقات با همراهی برادرش مشغول بازی‌های کودکانه بود.
    
    مهرماه سال 1367، مهدی به کلاس اول رفت، از آنجا که محمد در کلاس پنجم همان دبستان درس می‌خواند، دیگر بچه‌های مدرسه حریف شیطنت‌های او نمی‌شدند. مهدی بسیار باهوش و با استعداد و پرحافظه بود، اما به خاطر همان شیطنت‌ها فرصت کمتری برای درس خواندن می‌گذاشت و همیشه شب امتحان برای نمره زحمت می‌کشید! برادرش هم به او کمک می‌کرد و این روال در دوران راهنمایی هم ادامه داشت تا این‌که وارد دبیرستان شد. مهدی هنرستان و رشته گرافیک را برگزید در حالی که در کودکی خود و خانواده‌اش آرزوی مهندسی، خلبانی و پزشکی داشتند. او در هنرستان مالک اشتر تهران، درس خواند و در همین مقطع هم بود که جذب کار هنری و تلویزیونی شد تا آنقدر سرش شلوغ شود که
دیگر زیاد به درس‌ها نرسد. البته مسیر آینده‌اش را هم انتخاب کرده بود و گرافیک دیگر به کارش نمی‌آمد. او سال 79 دیپلم گرافیکش را گرفت و دیگر تمام وقت روی کار هنری و حرفه‌ای زوم کرد و انرژی گذاشت.
    
    پس از پایان دوران خدمت سربازی و در شرایطی که چند مجموعه بازی کرد و چند برنامه را به عنوان مجری در کارنامه داشت، احساس کرد که در دانشگاه باید شرکت کند، به همین دلیل برای کنکور خواند و در رشته بازیگری دانشگاه آزاد اراک قبول شد، منتهی حجم بالای کار و کمبود وقت اجازه داد، او تا لیسانس پیش برود. گفتنی است مهدی سلوکی نقاشی چیره‌دست است.
    
    درباره او می‌گویند: همیشه معلم‌ها و ناظم‌ها از دستش شاکی بودند و هر روز یک جای بدنش درد می‌کرد تا اجازه بگیرد و به منزل برود! دیگر همه دستش را خوانده بودند، اما مهدی آنقدر طبیعی نقش بازی می‌کرد که اصلا جرقه بازیگر شدنش هم توسط یکی از معلمان زده شد و روزی به او گفت: تو بهتر است بروی هنرپیشه شوی!
    
    مهدی از کودکی نقاش قابلی بود تا جایی که نزدیکانش وقتی می‌خواستند در هنر برای او آینده‌ای تصور کنند، او را در جایگاه یک نقاش حرفه‌ای و مشهور می‌دیدند. عشق به نقاشی باعث شد او پس از دوره راهنمایی قید دبیرستان و
خلبانی و پزشکی را زده و وارد هنرستان گرافیک شود. زمانی که ماجرای بازیگر شدنش پیش آمد، هنوز نقاشی هنر اول مهدی بود و تا قبل از پخش مجموعه نرگس مهدی نیز در تمام مصاحبه‌هایش رسما می‌گفت که بازیگری نه شغل اول اوست و نه عشق و هنر اول و همیشه تاکید داشت که نقاشی را ترجیح می‌دهد اما امروز دیگر چنین نیست. مهدی حتی تجربه برگزاری نمایشگاه نقاشی را هم با یکی از دوستانش دارد؛ چندی پیش نمایشگاهی به نام «سحرآمیز» برگزار شد. مهدی در میان سایر هنرها به خطاطی هم مسلط است اصلا خط خوش در خانواده سلوکی‌ها ارثی است و پدر و برادرش هم بسیار خوش خط هستند.
    رانندگی پشت فرمان اتومبیل به همان اندازه که برای مهدی جذابیت تفریحی دارد، برای خانواده و دوستدارانش نگران‌کننده است چون او عاشق سرعت بوده و حتی در زندگی خصوصی هم معمولا با سرعت تصمیم گرفته و عمل می‌کند! البته مهدی راننده ماهر و باتجربه‌ای است، اما به دلیل همین سرعت به طور متوسط هرماه تصادفی می‌کند و هرگز کسی اتومبیل او را سالم ندیده! (اولین ماشین او رنوی سفید بود، بعد پراید خرید و حالا 206 سبز دارد)...
    او عاشق پرسپولیس و رئال مادرید است، از بازی برزیل هم خوشش می‌آید، بهترین بازیکن فعلی ایران را علی کریمی و جهان را رونالدینیو می‌داند. او بهترین فوتبالیست‌های تاریخ ایران و جهان را، احمدرضا عابدزاده و مارادونا می‌داند... بهترین دوست ورزشی‌اش «علی انصاریان» است. بهترین شهر ایران را شیراز و بهترین مقصد برای سفر را شمال می‌داند... بهترین رنگ از نظر او قرمز است.