زنده ها خیلی براش کهنه بودند
|
اگر سیدی غیراخلاقی بازیگر منتسب به سریال نرگس، در نسخههای بسیاری کپی شد، بانی اصلیاش همین سودجویان و فرصتطلبان هستند. جالب اینکه عده فوقالذکر، آن را جزو افتخارات زندگی خود میدانند، بیفرهنگی، بیسوادی و بیحرمتی تا کجا؟
تجارت جدید، بازی با آبروی یک ایرانی
چرا باید سودجویان برای کسب درآمد، با آبرو و اعتبار یک هموطن بازی کنند، چرا؟ این افراد چگونه میتوانند، این درآمد را خرج سفر. زن و بچه خود کنند؟ آیا پول آنان برکت دارد؟
اگر سیدی غیراخلاقی بازیگر منتسب به سریال نرگس، در نسخههای بسیاری کپی شد، بانی اصلیاش همین سودجویان و فرصتطلبان هستند. جالب اینکه عده فوقالذکر، آن را جزو افتخارات زندگی خود میدانند، بیفرهنگی، بیسوادی و بیحرمتی تا کجا؟
مردم، به دنبال این هستند که مراجع قضایی و پلیسی با این افراد برخوردی جدی داشته باشند. در ماههای اخیر و همزمان با انتشار سیدی، یک دلال فیلم سابقهدار که در محدوده پشت شهرداری تهران در حوالی میدان توپخانه فعالیت میکرد، مدعی شده بود که توزیعکننده اصلی سیدی تصاویر هنرپیشههای جدید است و با افتخار از آن برای دوستان و دیگر همکاران خود سخن میگفت. گویا وی توسط ماموران، بازداشت شد.
اما در این مبحث باید به این مسئله اشاره کرد که به دنبال انتشار شایعه وجود فیلم غیراخلاقی موسوم به یکی از هنرپیشههای سریال نرگس در دو ماهه اخیر، شایعه جدیدی مبنی بر انتشار فیلم دیگری از یک هنرپیشه تلویزیونی نیز با جدیت خاصی مطرح شد.
یکی از دوستان مطبوعاتی که برای تهیه گزارش از چند و چون این ماجرا به ترمینال جنوب رفته بود، در آنجا با شخصی برخورد کرد که مدعی بود، فیلمی جدید از این هنرپیشه دارد، قیمت یک کپی از آن هم سه هزار تومان... همکار مطبوعاتی لپتاپ خود را از کیف در آورد تا فیلم را امتحان کند، اما دلال مورد نظر اجازه چنین کاری نداد و به بهانههای مختلفی از تست آن جلوگیری کرد. سیدی بعد از رفتن دلال تست شد، اما فیلم هنرپیشه جدید نبود، دلالهای دیگری که در پشت شهرداری فعالیت میکردند، مدعی شده بودند که این سیدی را دارند، اما هیچ کدامشان با وجود پیشنهادات هنگفت حاضر به فروش سیدی هنرپیشه جدید نشدند.
با توجه به اینکه دلالان پس از فروختن سیدیهای جعلی مکان خود را تغییر میدهند، اما خبرنگار مربوطه که از خبرنگاران خبرگزاری ایرانیوز بود، آنقدر کشیک تا او را به دام انداخت، او گفت: وجود این سیدی شایعهای بیش نیست، از زمانی که این شایعه پخش شده، او و همکارانش با فروش فیلمهای دیگر به عنوان فیلم هنرپیشه، درآمد چشمگیری کسب کردهاند.
وی میگفت: هر روز بر تعداد متقاضیان افزوده میشود و به همین علت از مدتی پیش تلاش کردهاند شایعه را با گستردگی و قدرت بیشتری منتشر کنند.
نان زن و بچه من است؟
دلال فیلم گفت: «مردم به دنبال چیزی میگردند که وجود ندارد و آن را ندیدهاند. ما هم به دنبال پول هستیم و تا آنجایی که بشود، تیغشان میزنیم.»
هنگامی که وی در میان حرفهای خود قسم به زبان آورد، خبرنگار از او پرسید: «تو به خدا اعتقاد داری و این کارها را میکنی؟!» دلال گفت: «تو خودت چرا دنبال فیلم هستی؟! نان زن و بچه من هم از این راه است.»
گفتنی است تمام افرادی که خبر وجود این فیلم را برای دیگران تعریف میکنند، خودشان آن را ندیدهاند. شاید منشا این شایعه، دلالان سیدی باشند که با پخش تصاویر شهروندان، تنها در پی سودجویی بیشتر هستند.
دوربین خانوادگی
در کشورهای پیشرفته، پیش از توزیع یا انتشار وسیع هر نوع تکنولوژی یا خدمات جدید، درباره بهرهگیری صحیح از آن فرهنگسازی میشود و زمانی که جامعه با قابلیتهای آن آشنا شد، انتشار و توزیع آغاز میشود.
در کشور ما در هیچ زمانی برای هیچ چیزی فرهنگسازی نشده است. سالها قبل اتومبیل یک کالای بسیار لوکس محسوب میشد و افراد معدودی آن را در اختیار داشتند.
اما با تولید پیکان در ایران، عده کثیری صاحب اتومبیل شدند، بدون اینکه با اتومبیل و فرهنگ ترافیک آشنا شدند. در آینده نیز کسی به فرهنگسازی توجهی نکرد و جامعه به رانندگی با عادتهای مسخره خود ادامه داد. به همین علت است که هنوز مامور راهنمایی و رانندگی برای بستن کمربند ایمنی، توقف پشت چراغ قرمز و حتی بوق نزدن مقابل بیمارستانها به رانندگان تذکر میدهد.
فرهنگسازی ترافیک، وظیفه راهنمایی و رانندگی نیست و مجلس باید قانونی در راستای برنامهریزی و اجرای آن اقدام کند.
پیش از آموزش، فرهنگ استفاده از دوربین خانوادگی (هندیکم)، در سالهای اخیر و واردات موبایلهای مجهز به دوربین گسترش یافت. خیلیها تصور میکردند چون موبایل آنها مجهز به دوربین است، باید در هر مکانی از آن استفاده کنند. پس از مدتی برخی افراد متوجه شدند میتوانند از صحنههای زندگی خصوصی دیگران فیلم بگیرند. مدتی بعد، این عمل به یک سرگرمی و تفریح همهگیر تبدیل شد و افراد تصویرها را در بانکهای تصاویر سایتهای اینترنت به اشتراک گذاشتند. امروز به محض اینکه در خیابان دو نفر با یکدیگر درگیری لفظی میکنند، موبایل عابران به طرف آنها زوم میشود.
موارد متعددی مشاهده شده که سارقان هنگام سرقت از خانهها، فیلمهای خانوادگی را نیز با خود بردهاند و یا افرادی در میان اقوام و آشنایان، اقدام به تکثیر فیلم مجالس کردهاند. به همین علت پلیس به خانوادهها هشدار داده است که فیلمهای خصوصی را در مکانی امن و حتی گاوصندوق نگهداری کنند. در روزهای اخیر روزنامهها به شهروندان تذکر دادهاند که از محافل خصوصی خود فیلم تهیه نکنند؛ در حالی که این درخواست منطقی به نظر نمیرسد. فرد نمیتواند به خاطر وجود سودجویان یا احتمال به سرقت رفتن یک کاست فیلم یا سیدی، از گرفتن فیلم و عکس یک مجلس مهم و خاطرهانگیز صرفنظر کند. پس تلاش میکند فیلم را در مکانی امن نگهداری کند و آن را تنها برای افراد بسیار نزدیک و مطمئن نمایش دهد.
در چند سال گذشته مشاهده شده که پس از توزیع فیلم مجالس خانوادگی یا دوستانه، تعدادی از کسانی که در فیلم حضور داشتهاند بر اثر فشار روحی یا تعصب شدید اطرافیان، دچار افسردگی شده و یا اقدام به خودکشی کردهاند.
تصاویر غیراخلاقی
در حال حاضر فیلمهای غیراخلاقی متعدد ضبط شده در کشور در شبکه توزیع غیرقانونی سیدی وجود دارد. بررسی تصاویر نشاندهنده گسترش این جرم در پنج سال اخیر است. برخی از این تصاویر، با رضایت و اطلاع قبلی هر دو طرف
گرفته میشود.
پخش این چنین فیلمی بدون اطلاع یکی از طرفین، جرم است؛ زیرا آبرو و حیثیت آن فرددر معرض خطر نابودی قرار میگیرد. ممکن است یک فیلم به صورت کاملا تصادفی در اختیار فرد دیگری قرار گیرد و یا با هدف انتقامجویی یکی از طرفین منتشر شود باید اشاره کرد.
هنگامی که مخفیانه از کسی تصویربرداری میشود، یک عمل غیراخلاقی مجرمانه صورت گرفته است.
چند سال قبل به دنبال برخورد جدی مقامات قضایی با عاملان تولید و توزیع فیلمهای مخفی کسی علاقهای به انجام آن نداشت. اما با گذشت زمان، مجرمان راههای گریز را طراحی کردند تا ردپایی از خود به جا نگذارند. در حال حاضر در اروپا و آمریکا با چنین افرادی به بدترین نحو ممکن برخورد میکنند و حتی در بعضی از کشورها، آنان را به اعدام محکوم میکنند.
گرچه امروزه انجام دادن این عمل، یک سرگرمی خاص همراه با شرطبندی است. عامل اصلی تولید این تصاویر، تقلید از کشورهای غربی است. جامعه ما تصور میکند هر چیزی که در فیلمها مشاهده میکند، واقعا در کشورهای دیگر وجود دارد و همه مردم آن کشورها نیز این اعمال را انجام میدهند. پس برخی افراد که در توهم زندگی غرق شدهاند، تلاش میکنند از هر طریقی خود را به آنها نزدیک نشان دهند.
افزایش باندهایی که پس از گرفتن مخفیانه تصاویر از دختران دانشآموزان آنها را تهدید به توزیع فیلم میکنند و مورد اخاذی قرار میدهند، نمونه بزرگی از فعالیت سودجویان و مجرمان و در خطر بودن حیثیت و حرمت شهروندان است. بسیاری از افرادی که مورد اخاذی قرار میگیرند، به علت ترس از تهدید اخاذیکنندگان به مراجع قضایی شکایتی نمیکنند.
پرسش این است با این سودجویان پولپرست و بیآبرو و بیحرمت چه باید کرد؟
شهنام شهیر
هالیوود مدتهاست که مسیحیت را به عنوان یک مذهب و منبع درآمدی کلان کشف کرده است.
سال پیش در همین روزها جهان سینما از فیلم The Passion of Christ مصائب مسیح به کارگردانی مل گیبسون حرف میزد. در این فیلم که ۶۰۰ میلیون دلار فروش کرد، به صلیب کشیده شدن پیامبر مسیحیان با تمام خشونت و درد و رنجش به تصویر کشیده شد. امسال فیلم تولد مسیح که کمپانی برادران وارنر برای ساختنش میلیونها دلار سرمایهگذاری کرده، برسر زبانها است. بعید نیست که بسیاری از ایرانیان شیعه مذهب هم به دیدن این فیلم بروند. نه تنها به این خاطر که میتوانند از این طریق بزرگمنشی و مدارای خود را با و در برابر ادیان دیگر به نمایش بگذارند، بلکه هم چنین به این دلیل ساده که یکی از هموطنان هنرمندشان نیز در این فیلم بازی میکند: شهره آغداشلو.
او که به خاطر بازی در فیلم خانهای از شن و مه کاندیدای جایزه اسکار برای نقش دوم هنرپیشه زن شده بود و سرانجام به همین مناسبت جایزه نقادان فیلم نیویورک را به دست آورد، در فیلم تولد مسیح در نقش زن نازایی ظاهر می شود که از سوی پروردگارعالم متبرک شده و از این رو ناگهان متوجه میشود که باردار است. اگر این زن الیزابت نام نداشت و دختر عموی مریم عذرا، مادر عیسی مسیح نبود، نازایی و حاملگی او اهمیتی تاریخی و ابدی نمییافت. چون الیزابت در واقع برای مریم مقدس، چنان که در روایات انجیل متا و لوکاس آمده، سر مشق و مایه عبرت و محمل تفاهم و نشان قدرت لایزال الهی است. به همین خاطر وقتی جبرئیل فرشته بر مریم ظاهر میشود تا خبر زادن عیسی مسیح را به او بدهد، اعلام میکند که الیزابت پا به سن گذاشته و نازا هم بهزودی و به طور معجزه آسایی صاحب فرزندی میشود که یوحنا نام خواهد گرفت.
مریم پس از آن که به جبرئیل می گوید: همان خواهد شد که تو می گویی، بلافاصله راهی سفر به شهر الیزابت میشود، تا با نحوه متبرک شدن او آشنا گردد و خود از نزدیک به دنیا آمدن یوحنا را تجربه کند. استقبال صمیمانه و پرشورالیزابت از مریم یکی از صحنههای موفق این فیلم است. این دو زن رنجدیده با این که به نحوی با روح القدس در تماس قرار گرفتهاند، به شدت زمینی و انسانی به نظر میرسند که با ذکاوتی هوشیارانه و همبستگیای ناگسستنی در صدد حل مشکل مشترکشان، یعنی حاملگی خارج از عرف خود برمیآیند. هنگامی که مریم باکره دوباره به ناصریه باز میگردد، دیگر نمیتواند بارداری خود را ازنگاه دیگران پنهان نگاه دارد.
در شهر همه در اینباره حرف میزنند که مریم بدون عروسی و هم بستر شدن با نامزدش یوسف نجارحامله شده اگر یوسف در این شرایط حساس تامل میکرد و از ازدواج با مریم سرباز میزد، خطر سنگسار شدن او حتمی بود. از این رو جبرئیل دوباره بر آن مرد پیشهورعاشق پیشه ظاهر میشود و اراده پروردگار عالم را به او ابلاغ میکند. یوسف که چاره دیگری پیش روی خود نمیبیند، پدری فرزند مریم را میپذیرد و از او حمایت میکند.
زمان داستان فیلم به یک سال پیش از تولد مسیح بر میگردد. هنگامی که هرودس، والی رم، بنا به گفته پیشگویان از زاده شدن طفلی که در آینده به مرتبه شاهی میرسید، با خبر میشود. هرودس برای جلوگیری از به خطر افتادن تاج وتختش فرمان میدهد، پسر بچههای کمتر از دو سال را سر به نیست کنند. در این هنگام یوسف و مریم و فرزند مقدسشان عیسی که چندی پیش در اصطبلی در خارج از محدوده شهر به دنیا آمده، از ترس سربازان بچهکش هردوس از ناصریه میگریزند و راهی مصر میشوند... داستان این فرار توام با سختی و زجر و وحشت لایه دوم و بخش هیجان انگیز و پرکشش این فیلم را میسازد.
این که واقعه تولد مسیح که چهل سال پس از مرگ او درانجیلهای متا و لوکاس با روایتهای متفاوت و گاه متضاد نوشته شده، واقعیت دارد یا افسانه است، در این فیلم اصلا مطرح نیست. چون فیلم نامه آن که از قلم مایک ریچ، تاریخنویس مشهور آمریکایی تراویده، از همین روایتها نشات میگیرد. از این رو قرار است که اولین نمایش فیلم نیز در واتیکان و با حضور پاپ صورت گیرد. به این مناسبت هنرپیشه گوآتمالایی، اسکار ایساک که نقش یوسف را بازی میکند، شهره آغداشلو و کارگردان فیلم، کاترین هارد ویک به روم دعوت شدهاند. این اولین بار است که به تصویر کشیدن داستان تولد و زندگی عیسی مسیح به عهده یک زن کارگردان واگذارشده است. کاترین هارد ویک که به خاطر اولین فیلم ماجرا جویانهاش درباره جوانان آمریکایی با عنوان ۱۳ جوایز بسیاری دریافت کرده، در این فیلم خطی سنتی و روایتگونه را دنبال میکند. شاید وفاداری بیش از حد او به این دراماتورگی قراردادی بزرگترین ضعف این فیلم باشد. چون قصهای آشنا را به شیوهای آشنا تعریف کردن، از جذابیتهای سینمایی و تصویری یک فیلم میکاهد. با این حال هارد ویک با نگاهی خوددارانه از نشان دادن صحنههای خون و خونریزی و خشونت، با آن که القای شرایط بیرحمانه و بربرمنشانه حاکم بر آن دوران چنین ایجاب میکند، پرهیز دارد. حتی صحنههایی که بچهها به فرمان هرودس کشته میشوند، واضح نشان داده نمیشوند.
برگردان آلمانی عنوان فیلم به یکی بود، یکی نبود... یا روزی بود و روزگاری بود... ترجمه شده است. همین لحن و شیوه پرداخت افسانه گویانه، بچگانه و بچهپسندانه که گاهی به کلیشههای سادهلوحانه هم نزدیک میشود، بر فیلم مسلط است. موسیقی سوزناک و بد پیله فیلم گاهی از جاذبه صحنهها و چشماندازهای مسحورکننده آن که در مراکش و دهات یهودی نشین ناصریه فیلم برداری شده، میکاهد. این امر در مورد بازیهای قوی هنرپیشههایی که از ده کشور جهان برای بازی در این فیلم دعوت شدهاند، نیز صدق میکند. کاترین هارد ویک در مورد بازی شهره آغداشلو که پس از شرکت در فیلم خانهای در کنار دریاچه و بازی در مجموعه تلویزیونی ۲۴ و به عهده گرفتن نقش بازیگر مهمان در دو سریال اورژانس و ویل و گریس برای تماشاگران آمریکایی چهره شناخته شدهای است، میگوید: شهره یک هنرپیشه فوقالعاده است. او با این نقش با برداشتی مسحور کننده و معنویتی اصیل که از ژرفای روحش نشات میگیرد، روبرو شده. ما عملا حس میکنیم که او چگونه عشق الیزابت مقدس را ساطع میکند. آغداشلو میگوید، برای این که این نقش را بازی کند، مدت زیادی دنبال یافتن الگو نگشته: شخصیت الیزابت مقدس مرا به یاد مادربزرگم میاندازد.