خبرهای داغ از سینما و موزیک

وبلاگ اختصاصی سایت ایران فروم

خبرهای داغ از سینما و موزیک

وبلاگ اختصاصی سایت ایران فروم

افشین برگشت

توو مدت بستری بودنش توو دوبی دائما با افشین تماس تلفنی داشتم و از صدای کسلش گرفته تا صدای نیمه امیدوارش رو از پای خط شنیدم. یواش یواش بعدا از چند ماه که از تکون نخوردنش از روی تخت گذشت دیگه برای خوانندگی و اهنگسازی دلتنگی میکرد و اون حرفهای مایوس کننده “ دیگه با صحنه خداحافظی می کنم” رو نمیزد
یادمه وقتی برگشت آلمان رفت دیدن تهیه کننده آهنگهاش که دوباره کارو شروع کنه. شایعه زیاده که چرا پاهاش و عمل کرد. از اینکه خواسته قدشو بلند کنه گرفته تا ناراحتی زانو تا انحراف ساق .... همه جور شایعه پشت سرش گفته شد
حالا این چیزا رو میزارم که خودش یه روزی تعریف کنه و کار من نیست که حرفشو بزنم
فضولی تو نقطه های حساس زندگی مردم نمی کنم. خوب این مقدمه بود حالا “ دافم برو سر اصل مطلب”

افشین و کنسرتهای ایام کریسمس

دو تا کنسرهای آلمانش اونجور که میگن جای سوزن انداختن نبود و البته روی صحنه هم دسته کمی از این نبوده افشین گروهش مثه یه لشگرن تازه چند نفر هم بهشون اضافه شده

بچه هائی که تونستن اجرای زنده افشین و گروهش رو ببینن منظورمو می فهمن. خود افشین و گروهش حدود 8 تا 9 نفر میشن . پای میکروفن هم (دوستش و طراح رقصش) امیرعلی و برادرش امیر هستن. خلاصه وقتی که افشین میاد بخونه صحنه شلوغ میشه
تازه پیمان هم به گروهش پیوسته ( پیمان با خواننده های بزرگی مثه معین و امید و لیلا فروهر کنسرت داده و کار کرده) با پیمان تو کنسرتهای تاجیکستان لیلافروهر خیلی حال کردیم مخصوصا تو سه ساعت راهی که تو گردنه های کوههای پامیر پشت ماشین زدیم و خوندیم ولی پیمان گوشی گذاشته بود و با صدای بلند به ضبط کنسرتهاش گوش میداد که ببینه کجا خوب زده کجا بد زده!

غم تنهایی اسیرت میکنه

افشین یه 7 ماهی از همه دور بود، رفته بود دوبی که پاهاش رو عمل کنه
چند ماه دردهای طاقت فرسا و تنهائی کاری کرد که قدر زندگی و موفقیتهائی که داشته رو بدونه ( البته سرزنشهای مامانش هم بدون شک بی تاثیر نبوده ! آلمان که بودم دائما بهش سرزنش میکرد که تازه معروف شدی حال میخوای خواننده گی رو ول کنی؟ پسرم دیوونه شده


افشین و خونواده . مامان بابا و امیر

تو صحبتهائی که باهاش داشتم می گفت که زندگی بدون صحنه رو نمیتونه تحمل کنه و حالا میفهمه که سلامت و هنر دو پای اصلی زندگیشه که باید باهاشون راه بره! ( جمله سورئالیستی شد ولی منظورمو فهمیدین دیگه

از افشین پرسیدم که بازگشتش چطور بوده؟
افشین: کاملا روحیه ام و عوض کرد. دیدم که هنوز طرفدار دارم و میخوان که برگردم. بعد از برنامه البته پاهام درد شدیدی گرفت ولی اصلا مهم نیست دیگه باید باهاش سر کنم.

آلبوم جدید افشین

افشین این مابین با تهیه کننده آهنگهاش کستاس ( یونانی اهل هلنده) دو تا آهنگ آروم که یه خورده حالت راک داره ضبط کرده. یکیش از آهنگهای یه خواننده جوان شمالی هستش که بخاطر اعتیاد مرد.
وقتی که تو آلمان باهاش چند روزی پلکیدم میدیدم که دائما از ایران بهش زنگ میزنن و شعر و آهنگ بهش پیشنهاد میکنن ( یه بار 12 شب بود).افشین: آهنگهای آلبوم جدیدمو انتخاب کردم و ضبطشونو شروع کردم. همه کارهای بچه های داخل ایرانه.
کارشون حرف نداره.
داود بصیری، ترانه مکرم ( آهنگ حالیته که یادتونه و دروغ شهرام کاشانی) نیما نورمحمدی امین بامشاد ( از بچه های روزهفتم که شعرهاشو برای ماهم میفرستاد و با خیلی خواننده ها کار میکنه و خیلی بهش تبریک میگیم، ای ول امین ای ول

ترانه مکرم

از کی تا حالا . . . نفهمیدم!؟

افشین حدود 7 سالی میشه که رفته تو کار ضبط آهنگ و آلبوم و تو محل زندگیش، آلمان ، بین ایرانی ها اسم و رسمی ساخت و با شرکتهای پارس ویدیو و کلتکس و ترانه کار آلبوم بیرون داد و حالا قراره با شرکت آونگ آلبوم جدیدشو بیرون بده.

افشین: اسم آلبوم رو انتخاب کردم بمحض اینکه مطمئن بشم اعلامش میکنم. شرکت آونگ قرار داد خیلی خوبی رو به من پیشنهاد کردن و از وارطان آوانیسیان ( شرکت ترانه لس آنجلس) رخصت گرفتم

بهزاد تو ویدیوی آینده افشین

ویدیوی ماچ افشین با بازیگریه پگاه از ویدیوهای به یاد موندنیه ایرانیه که کوجی زادوری تو لس آنجلس ضبطش کرد. حالا که از بستر بیرون اومده و برگشته تو دنیای پاپ ازش پرسیدم که ویدیوی جدیدش کی بیرون میاد؟

افشین: تایه ماه دیگه ویدیوی بدجوری عاشقت شدم رو ضبط میکنم که برای آلبوم که تا تابستون میاد تبلیغ بشه.
بهزاد: کی توش میرقصه؟
افشین: با بچه ها تصمیم گرفتیم که یه کلاه گیس بزاریم سرت و ...
بهزاد: منکه راضیم !

  • هی جاده برو من برو، جاده برو من برو*

افشین با دو تا ماشین تو اتوبانهای اروپا داره از این کشور به اون کشور میره.
مدیر کنسرتهاش فرامرز و خشایار ( قره قوزلو و غیاثی ) همراهشن. از شهر کلن و هانوفر آلمان شروع کردن و
در شهر اسلو نوروژ 30 دسامبر و 5 ژانویه با امید در آمستردام ، هلند روی صحنه میرن.

بهرام رادان و میترا حجار مانکن لباس شدند

بهرام ( هنرپیشه سینمای ایران ) برای نیما ( طراح لباس تو نیویورک) مدلیه لباس کرده


این یکی از کارای جدیده نیماست. پشتش نقش اولین تمبر ایرانیه که زمان مظفرالدین شاه، بیرون اومد

همین الان با نیما بهنود صحبت کردم. بین خونه اش و اداره اش گیرش انداختم. یه دستش لیوان کاغذیه قهوه و یه دستش موبایل و زیر دندونش نون و تو دماغش بوی گاز بود و با من حرف میزد ( میگفت که تو خیابونشون لوله گاز سوراخ شده).

جریانو از ش پرسیدم که “چی شد بهرام رادان مدل لباسهاش شد“؟
نیما: از روی معرفت و علاقه

معرفت یه میلیون می ارزه

برای بچه های توو ایران محمدرضا گلزار و تابلوهای دیواری کت و شلوار دیگه چیز غریبی نیست. ولی خوب برای این تبلیغ و محبوبیتش کلی پول گرفته تا که مدل اون لباسها بشه. درحالیکه نیما مثه خودمونه. بین ورشکستگی و آروزهای آینده اش زیگ زاگ میره


عکس زانوها و جینهای پاره عکس بالا به درخواست خود شما به وبلاگ برگشت مبارک باشه

نیما: بهرام رادان رو از قبل میشناختم و وقتی اومد نیویورک دیدمش. تی شرتهامو خیلی خوشش اومد و پوشید. بنابراین اصلا خودش دوست داشت که مردم درباره این تی شرتا بدونن. بعد رفاقتمون هم کمک کرد که قبول کنه یه روز کامل بیاد آتلیه که عکس بگیریم. اون عکسی هم که پریده بالا رو روی جلد مجله چلچراغ گذاشتن.

نتیجه اخلاقی ای که میگیریم اینه که هیچوقت مردم و مجبور نکنین که از روی رودرواسی یه لطفی در حقتون بکنن. . . چه عشقی چه کاری! مردم اگه خودشون علاقه داشته باشن کارائی میکنن که میلیونها دلار هم نمیتونه بکنه.

میرزا کوچیک خان در دوبی

دیشب هم من تی شرت نیما رو پوشیده بودم و بر حسب اتفاق رفتم تو مغازه بابک دوستم توو محله سوهو لندن. تازه از یه جای دیگه رفته اونجا. تا منو دید گفتش :
من اینو می خوام! منم فوری تلفن زدم به نیما ولی برنداشت. بابک گفتش که تو دوبی هم نمایندگی داره و دوس داره که لباسای نیما رو بکشه اونجا. خبر خوبیه برای شماها که تو ایرانین. دیگه امکانش داره جور میشه.
یعنی تی شرتهای نیما بخصوص اونکه نشان نهضت جنگل میرزا کوچک خان رو داره (1335 هجری قمری) میره تو دوبی، ولی آیا بهرام رادان توو اون شو مدلی خواهد کرد؟
آخرین خبرها رو در اینمورد همینجا بخونین. رفاقت یعنی همین “اول رفیق”.

خدا سایه کتابهای عکس دار و از سره ما کم نکنه

در ضمن نیما شانس هم آورده که از یه خانواده آدم حسابیه، پدرش مسعود بهنود از روزنامه نگاران باسابقه ایرانه که خیلی از کاراش الهام بخش خود من هم بوده.
بنابراین از بچه گی کله اش تو کتاب و دستخط و اینجور چیزا بوده و ریشه الهام این نقشهاش بدون شک یه ربطی به کتابخونه پدری داره.

ما میکاریم تا دیگران بخورند

حالا بماند که چقدر متقلبا، مثه سی دی کپی کنا، میان و تقلبیشو میسازن ولی حس پارچه و زنده بودن زنگها و حتی جنس رنگ نقشها که یه جورائی لاستیکیه رو که نیمشه تقلبی داد بیرون! مثه اینه که دیوار رو ببوسی و ادعا کنی که طعم عشق میده! ( عجب مقایسه ای!)
نیما از خودمونه اونهم از دست پاسدارا در رفته و بخاطر اینکه جین پاره پوشیده توو خیابونای تهران مسخره اش کردن. ولی نیما پای آرمانش وایساده و به جائی رسیده که تو نیویورک کاراش رو میفروشه و توو لندن شو لباس میزاره.
برای این عکسها ، یه روز عکاس و آرایشگر و کرایه جا، شده 5 تا 6 هراز دلار!
بنابراین برین سایتش یه حالی بهش بدین یه نظری براش بفرستین که خوشحال بشه
 

میترا هم میرزا کوچیک خانه

راستی _میترا حجار _ هنرپیشه سینما هم تو نیویورک بوده و با لباسهای مانی عکس گرفته . این عکسها هم در سفر نیویورکش برداشته شده فقط من یادم رفت از مانی بپرسم که میترا بخاطر فیلمبرداری رفته بوده نیویورک یا تفریح.

نیما میگه: من اول عکسهای آماتور میگرفتم . از دوستام می خواستم که بیان لباسامو بپوشن و عکسها رو هم با قیمت ارزونتر تموم میکردم و لی الان بعد از بهرام گوشی دستم اومد که باید کاره حرفه ای کرد که تاثیرش چندین برابره.

تو ایران که کمتر پسری لباس خوب می پوشه ( از ترس متلک اونائی که خودشونو لات و لوت میدونن و این معیار مردونگیه) تی شرتهای نیما میتونه یه لطفی در حق تیپ پسرا بکنه. نظرتون چیه و تا چه حد پسرا باید به سر و وضعشون برسن.
یالا نظر بدین وگرنه می کشمتون

علامت نهضت جنگل ، گرمکن نیما . مدل میترا حجار.
.
در ضمن NIMANY از اسم نیما و مخفف New York درست شده یعنی کاملش این شکلی میشد NIMA New York که نشد!

مصاحبه با معین

 

من هنوز لس آنجلسم هتلمو عوض کردم اومدم وسطه شهر یه جای با صفا

تا جند دقیقه دیگه با معین قرار دارم که یه نوشیدنی بخوریم و درباره آلبومش حرف بزنیم

معین رو دیدم. با هم نشستیم و زیر آسمون ابیه لس انجلس با هم حرف زدیم
تاخیر آلبومش مو رو از ماست کشیدن قراردادها بوده و بحران رو حیه خودش که چهار سال پیش شروع شده بوده و یه دوسالی حس آهنگسازی و ضبط رو از دست داده بوده.معین: وقتی که غمگینم یا روحیه ندارم دست به ضبط نمیزنم چون میدونم هر چی اونموقع ضبط کنم منفی و دلگیر از اب درمیاد
تا دو سال بعد از آلبوم “لحظه ها” بعلت اینکه خیلی رو حیه ام خراب بود فقط یک آهنگ ضبط کردم که توو آلبوم جدید خواهد بود( اسم آلبوم شاید طلوع بشه
در این سالها کلی آهنگ از ایران دریافت کردم و بنظرم کار بچه های ایران عالیه و آهنگ طلوع یکی از این آهنگهای ساخته ایرانه که حتی آهنگ متنش در ایران ضبط شده و من در لس آنجلس صدام رو بهش اضافه کردم.

وقتی که معین رو دیدم از دو ساعتی لس آنجلس برمیگشت. با الک کارتیو رفته بودن به یکی از صحراهای اطراف که ویدیوی بعدیش رو فیلم بگیرن

معین: این دو آهنگی که ویدیوش رو دیدین فقط یه نمونه است . آهنگهای خیلی قوی ای تو آلبوم جدید هست که باید بشنوین و لذت ببرین. به این آلبوم خیلی افتخار میکنم و یکی از کارهای استئنائیه من از آب دراومده.

ما یه سه ساعتی با هم نشستیم و حرف زدیم. وقتی که حرفهامون تموم شد دیگه شب شده بود.
روحیه معین شاد و مثبت بنظر میاومد. یه پیرهن صوتی رنگ تنیس و یه کاپشن زیپ دار سیاه و شلوار سیاه پوشیده بود و یه عینک آفتابیه شیکی هم زد به چشمش که بعد عکس گرفتیم.

معین عاشقه صحنه و اجرای برای مردمه در اینباره با هم حرف زدیم و همینکه تصمیم داره یه مدتی شاید بره اروپا زندگی کنه
ولی هنوز مطمئتن نیست.

درباره وبسایتش بهش گفتم از حامد هم گفتم. فقط وقتی که مصاحبه با معین داشت انجام میشددسترسی به اینترنت نداشتم که بتونم ببینم حامد ( اون طرفدار معین
سوال فرستاده یا نه!

خوبشبختانه معین خیلی خودمونی و دوستانه با هم برخورد کرد و قرار شد آهنگهای جدیدشو و ویدیوی جدیدش رو به من بده که تو برنامه شب هفتم جدید پخش کنم
میدونین که شب هفتم با کیفیت بالاتری روی اینترنت پخش خواهد شد ( از استودیوی حدید تلویزیونیمون.هنوز باورم نمیشه که خود معین بالاخره تماس گرفت و مصاحبه جور شد. آخه اینقدر سرش شلوغه و عرضه کم و تقاضا بالاست که پیامهای تلفنی من لای صدها پیام تلفنی گم میشه
بهرحال با معین مقدمه یه دوستی رو آغاز کردم امیدوارم مثله منصور بتونم بیشتر بهش نزدیک بشم و شما رو از چیزهائی با خبر کنم که خبرنگارهای دیگه بهش دسترسی ندارن ( منهای زندگی خصوصی معین

فعلا برگردم بیرون ، با برادرم و زن برادرم و بچه هاش قرار داریم ( یه سالیه که ندیدمشون) بریم بگردیم که بعد از ظهر با شهرام صولتی قرار دارم