خبرهای داغ از سینما و موزیک

وبلاگ اختصاصی سایت ایران فروم

خبرهای داغ از سینما و موزیک

وبلاگ اختصاصی سایت ایران فروم

گفتگو با منصور در لندن

چند هفته پیش منصور برای کنسرتش آمد لندن. خوشبختانه چند روزی هم پیشمون موند و به همراه بابک روزبه ( شاعر) تمام لندن و با خاک یکسان کردیم! آخه فهمیدیم که اول اسممون رو هم کلمه بمب می شه ( بابک منصور بهزاد). حالا بعدا براتون می گم چیکارا کردیم و چقدر با منصور حال کردیم.

این مصاحبه ای که اینجا می خونین تو یکی از این روزها بود که طبق معمول من باید از سر کار جیم می شدم که همدیگرو وسط لندن ببینیم. طبق معمول وقت ناهارمون می افتاد به 5 بعد ازظهر. علتش هم واضحه دیگه : بی خوابی منصور بخاطر اختلاف ساعت اروپا و آمریکا و وقت کم و شهر بزرگ. این شد که صبحها می خوابیدیم و ظهرا پا می شدیم.

بهر حال کجا بودم ؟ آها .

موقع یکی از این قرارای ناهار تو یه رستوران مکزیکی قرار گذاشتیم که تکیلاهاش حرف نداره. مواقع دلتنگی پاتوق خودمه ، چونکه گارسوناش و مدیرش از ما ایرانی ترن . و با آدم مثله رفیقشون رفتار می کنن.

قبل از اینکه غذا برسه ، بابک که همیشه حامی مصاحبه های منه و نگرانه که کارها خوب پیش بره. دیگه دستور مصاحبه رو به من و منصور صادر کرد و کنج میز نشستیم و نگاه درنگاه و ضبط صوت دردست و لیوان دسته دیگه گفتیم و شنیدیم.

دقیقاً وسط حرف یه دختر خانومی که میپرسید منصور جان میری دبی ، پریدم و گفتم: منصور مخلصیم ، 9 ماهه منتظریم و خب پشت صحنه کنسرت هم که نشد باهات صحبت کنیم. دیگه وقتشه ...

آره ولی بهر حال هر بار ما میاییم لندن نمیشه روی ماه تو رو نبینیم. هر جور باشه باید یه سک سکی بکنیم.

منصور وسط تور اروپا هستی، این بار با ابی تور اروپا گذاشتی. چی شد که تور m&m (معین و منصور) رو ادامه ندادی. آیا در آینده دوباره با معین برنامه خواهی داشت یا ....

من دوست دارم با همه همکارنم همکاری کنم. بستگی داره که برنامه گذار هر شهر چه درخواستی داشته باشه. حدود یکسال با معین عزیز برنامه داشتم و حالا با دوست خوبم ابی. برنامه این دوره با آقای حسین اخوان برنامه ریزی شد که در آلمان مستقر هستند.

دو سالی میشه که تو کف کارهای جدید منصور هستیم. قطعه هائی از آهنگها و سبک تنظیمهاشو یکسال پیش تو ماشین خودش شنیدم. تو اون سه روزی که داشت ویدیوی “می خوامت” رو تموم می کرد کلی با هم حرف زدیم. بعد دیگه کمتر به ای میل جواب می داد و حتی یه بار که عید پارسال تو آلمان دیدمش بیشتر از دو دقیقه با هم حرف نزدیم!

کنسرتهای پشت سر همش و جریان عطر و لباسش همه باعث شد بهانه دست تاخیر آلبومش بده.

ولی وقتی که بعد از کنسرت تو رستوران دیدمش و دیدم چقدر روحیه اش با شش ماه قبل فرق کرده، فهمیدم که دیگه خیالش باید از بابت آلبوم راحت شده باشه و در عین حال مشکل عاطفی اش رو هم رد کرده!

خوشبختانه شب قبلش تا دم دمای صبح تو لابی هتلش نشسته بودیم و گل می گفتیمو گل می شنفتیم، به معنای واقعی کلمه! چون” آی پادش” رو در آورد و گفت “ این آهنگا رو گوش کن، بعدش می گم جریان چیه”

ق ش ن گ ه

بریم سراغ آلبوم جدیدت ، دیشب یک سری آهنگهاش رو برام گذاشتی. نسبت به کارهای قبلیت حال و هوای متفاوتی داره ( از تنظیم کننده های جدیدی هم استفاده کرده).

آهنگهای رقصی جدید توی آلبومت داری. حتی یه آهنگ 6و8 داشتی. آهنگ عاشقانه با نگاه متفاوت به مسئله عشق در آلبومت هست!(یه چیزائی در مایه اینکه ارزششو نداری)

منصور: در این آلبوم سعی شده که کارها با حال و هوای جدیدی ارائه بشه. شعر آهنگام همه کار بابک روزبه عزیزه. واقعاً کار بابک رو فوق العاده میبینم. ملودی آهنگها کار خودمه. در تنظیم آهنگها “فردمیرزا” ، منوچهر چشم آذر و شوبرت آواکیان با من همراهی کردن. تنظیم دو تا از آهنگها از اروین خاکیچیانه که در این سفر هم همراه من هستند. پرداختن کل آلبوم را با فرخ آهی عزیز انجام داده که الان اینحا کنار ما نشسته. ناگفته نمانه که فرخ آهی یکی از قدیمیترین استودیوهای پاپ ایرانیه لس آنجلس رو داره.

فرخ آهی: ما خواننده های بزرگ غربی رو هم تو استودیومون ضبط کردیم، مثله التون جان، بیانسه ، بریتنی و ... و الان هم کار سوزان روشن رو تموم کردیم و ضبط آلبوم جدید اندی رو شروع کردیم.

چه فرقهایی بین این آلبومت با آلبومهای قبلیت می بینی؟

منصور:من وقتی شروع به ریختن نقشه یک آلبوم میکنم همیشه ساختار اولین آلبوم خودم رو در ذهن حفظ میکنم. آلبومهای من در امتداد یک مسیر و یک راه بودن ولی خب توضیح زیادی درباره تفاوت این آلبوم نمیتونم بگم جز اینکه این آلبوم رو شنونده ها بشنون و حسش کنن.
در خود آلبوم هم یک بافت وسبک مشخصی دنبال میشه که شنونده ها متوجه میشن.

خب منصور بیا اسم آهنگها رو لو بدیم ، امکانش هست...؟

منصور: آره بهزاد چر اکه نه

اسم آلبوم که میدونی

آلبوم :قشنگه. آهنگها به ترتیب: 1- دونه دونه، 2- قشنگه 3-انگار نه انگار، 4- داد وبیداد،
5- بازی، 6-نمی تونی، 7- با من به از این باش ، 8-یه روزی، 9- دست منو بگیر

اسم انگلیسی آلبوم هم “ beautiful” خواهد بود که ترجمه دقیق قشنگه نیست ولی معنای اون رو همراه داره

آلبوم کی بیرون میاد؟

منصور: طبق قولی که شرکت ترانه به ما داده قراره در دوهفته آخر ماه دسامبر (اخر سال میلادی 2006) بیرون بیاد به لطف خدا.

آهنگهات رو که گوش میکردم ، دیدم جون میده برای کنسرت، ببینم هدفت اینه که سال آینده با این آلبوم کنسرتهای بیشتری اجرا کنی؟

منصور: آهنگهای هیجانی اصولاً به ایجاد این هیجان بر روی صحنه کمک میکنه. همه چی بستگی به کنسرت گزارها داره.

افشین برگشت

توو مدت بستری بودنش توو دوبی دائما با افشین تماس تلفنی داشتم و از صدای کسلش گرفته تا صدای نیمه امیدوارش رو از پای خط شنیدم. یواش یواش بعدا از چند ماه که از تکون نخوردنش از روی تخت گذشت دیگه برای خوانندگی و اهنگسازی دلتنگی میکرد و اون حرفهای مایوس کننده “ دیگه با صحنه خداحافظی می کنم” رو نمیزد
یادمه وقتی برگشت آلمان رفت دیدن تهیه کننده آهنگهاش که دوباره کارو شروع کنه. شایعه زیاده که چرا پاهاش و عمل کرد. از اینکه خواسته قدشو بلند کنه گرفته تا ناراحتی زانو تا انحراف ساق .... همه جور شایعه پشت سرش گفته شد
حالا این چیزا رو میزارم که خودش یه روزی تعریف کنه و کار من نیست که حرفشو بزنم
فضولی تو نقطه های حساس زندگی مردم نمی کنم. خوب این مقدمه بود حالا “ دافم برو سر اصل مطلب”

افشین و کنسرتهای ایام کریسمس

دو تا کنسرهای آلمانش اونجور که میگن جای سوزن انداختن نبود و البته روی صحنه هم دسته کمی از این نبوده افشین گروهش مثه یه لشگرن تازه چند نفر هم بهشون اضافه شده

بچه هائی که تونستن اجرای زنده افشین و گروهش رو ببینن منظورمو می فهمن. خود افشین و گروهش حدود 8 تا 9 نفر میشن . پای میکروفن هم (دوستش و طراح رقصش) امیرعلی و برادرش امیر هستن. خلاصه وقتی که افشین میاد بخونه صحنه شلوغ میشه
تازه پیمان هم به گروهش پیوسته ( پیمان با خواننده های بزرگی مثه معین و امید و لیلا فروهر کنسرت داده و کار کرده) با پیمان تو کنسرتهای تاجیکستان لیلافروهر خیلی حال کردیم مخصوصا تو سه ساعت راهی که تو گردنه های کوههای پامیر پشت ماشین زدیم و خوندیم ولی پیمان گوشی گذاشته بود و با صدای بلند به ضبط کنسرتهاش گوش میداد که ببینه کجا خوب زده کجا بد زده!

غم تنهایی اسیرت میکنه

افشین یه 7 ماهی از همه دور بود، رفته بود دوبی که پاهاش رو عمل کنه
چند ماه دردهای طاقت فرسا و تنهائی کاری کرد که قدر زندگی و موفقیتهائی که داشته رو بدونه ( البته سرزنشهای مامانش هم بدون شک بی تاثیر نبوده ! آلمان که بودم دائما بهش سرزنش میکرد که تازه معروف شدی حال میخوای خواننده گی رو ول کنی؟ پسرم دیوونه شده


افشین و خونواده . مامان بابا و امیر

تو صحبتهائی که باهاش داشتم می گفت که زندگی بدون صحنه رو نمیتونه تحمل کنه و حالا میفهمه که سلامت و هنر دو پای اصلی زندگیشه که باید باهاشون راه بره! ( جمله سورئالیستی شد ولی منظورمو فهمیدین دیگه

از افشین پرسیدم که بازگشتش چطور بوده؟
افشین: کاملا روحیه ام و عوض کرد. دیدم که هنوز طرفدار دارم و میخوان که برگردم. بعد از برنامه البته پاهام درد شدیدی گرفت ولی اصلا مهم نیست دیگه باید باهاش سر کنم.

آلبوم جدید افشین

افشین این مابین با تهیه کننده آهنگهاش کستاس ( یونانی اهل هلنده) دو تا آهنگ آروم که یه خورده حالت راک داره ضبط کرده. یکیش از آهنگهای یه خواننده جوان شمالی هستش که بخاطر اعتیاد مرد.
وقتی که تو آلمان باهاش چند روزی پلکیدم میدیدم که دائما از ایران بهش زنگ میزنن و شعر و آهنگ بهش پیشنهاد میکنن ( یه بار 12 شب بود).افشین: آهنگهای آلبوم جدیدمو انتخاب کردم و ضبطشونو شروع کردم. همه کارهای بچه های داخل ایرانه.
کارشون حرف نداره.
داود بصیری، ترانه مکرم ( آهنگ حالیته که یادتونه و دروغ شهرام کاشانی) نیما نورمحمدی امین بامشاد ( از بچه های روزهفتم که شعرهاشو برای ماهم میفرستاد و با خیلی خواننده ها کار میکنه و خیلی بهش تبریک میگیم، ای ول امین ای ول

ترانه مکرم

از کی تا حالا . . . نفهمیدم!؟

افشین حدود 7 سالی میشه که رفته تو کار ضبط آهنگ و آلبوم و تو محل زندگیش، آلمان ، بین ایرانی ها اسم و رسمی ساخت و با شرکتهای پارس ویدیو و کلتکس و ترانه کار آلبوم بیرون داد و حالا قراره با شرکت آونگ آلبوم جدیدشو بیرون بده.

افشین: اسم آلبوم رو انتخاب کردم بمحض اینکه مطمئن بشم اعلامش میکنم. شرکت آونگ قرار داد خیلی خوبی رو به من پیشنهاد کردن و از وارطان آوانیسیان ( شرکت ترانه لس آنجلس) رخصت گرفتم

بهزاد تو ویدیوی آینده افشین

ویدیوی ماچ افشین با بازیگریه پگاه از ویدیوهای به یاد موندنیه ایرانیه که کوجی زادوری تو لس آنجلس ضبطش کرد. حالا که از بستر بیرون اومده و برگشته تو دنیای پاپ ازش پرسیدم که ویدیوی جدیدش کی بیرون میاد؟

افشین: تایه ماه دیگه ویدیوی بدجوری عاشقت شدم رو ضبط میکنم که برای آلبوم که تا تابستون میاد تبلیغ بشه.
بهزاد: کی توش میرقصه؟
افشین: با بچه ها تصمیم گرفتیم که یه کلاه گیس بزاریم سرت و ...
بهزاد: منکه راضیم !

  • هی جاده برو من برو، جاده برو من برو*

افشین با دو تا ماشین تو اتوبانهای اروپا داره از این کشور به اون کشور میره.
مدیر کنسرتهاش فرامرز و خشایار ( قره قوزلو و غیاثی ) همراهشن. از شهر کلن و هانوفر آلمان شروع کردن و
در شهر اسلو نوروژ 30 دسامبر و 5 ژانویه با امید در آمستردام ، هلند روی صحنه میرن.

بهرام رادان و میترا حجار مانکن لباس شدند

بهرام ( هنرپیشه سینمای ایران ) برای نیما ( طراح لباس تو نیویورک) مدلیه لباس کرده


این یکی از کارای جدیده نیماست. پشتش نقش اولین تمبر ایرانیه که زمان مظفرالدین شاه، بیرون اومد

همین الان با نیما بهنود صحبت کردم. بین خونه اش و اداره اش گیرش انداختم. یه دستش لیوان کاغذیه قهوه و یه دستش موبایل و زیر دندونش نون و تو دماغش بوی گاز بود و با من حرف میزد ( میگفت که تو خیابونشون لوله گاز سوراخ شده).

جریانو از ش پرسیدم که “چی شد بهرام رادان مدل لباسهاش شد“؟
نیما: از روی معرفت و علاقه

معرفت یه میلیون می ارزه

برای بچه های توو ایران محمدرضا گلزار و تابلوهای دیواری کت و شلوار دیگه چیز غریبی نیست. ولی خوب برای این تبلیغ و محبوبیتش کلی پول گرفته تا که مدل اون لباسها بشه. درحالیکه نیما مثه خودمونه. بین ورشکستگی و آروزهای آینده اش زیگ زاگ میره


عکس زانوها و جینهای پاره عکس بالا به درخواست خود شما به وبلاگ برگشت مبارک باشه

نیما: بهرام رادان رو از قبل میشناختم و وقتی اومد نیویورک دیدمش. تی شرتهامو خیلی خوشش اومد و پوشید. بنابراین اصلا خودش دوست داشت که مردم درباره این تی شرتا بدونن. بعد رفاقتمون هم کمک کرد که قبول کنه یه روز کامل بیاد آتلیه که عکس بگیریم. اون عکسی هم که پریده بالا رو روی جلد مجله چلچراغ گذاشتن.

نتیجه اخلاقی ای که میگیریم اینه که هیچوقت مردم و مجبور نکنین که از روی رودرواسی یه لطفی در حقتون بکنن. . . چه عشقی چه کاری! مردم اگه خودشون علاقه داشته باشن کارائی میکنن که میلیونها دلار هم نمیتونه بکنه.

میرزا کوچیک خان در دوبی

دیشب هم من تی شرت نیما رو پوشیده بودم و بر حسب اتفاق رفتم تو مغازه بابک دوستم توو محله سوهو لندن. تازه از یه جای دیگه رفته اونجا. تا منو دید گفتش :
من اینو می خوام! منم فوری تلفن زدم به نیما ولی برنداشت. بابک گفتش که تو دوبی هم نمایندگی داره و دوس داره که لباسای نیما رو بکشه اونجا. خبر خوبیه برای شماها که تو ایرانین. دیگه امکانش داره جور میشه.
یعنی تی شرتهای نیما بخصوص اونکه نشان نهضت جنگل میرزا کوچک خان رو داره (1335 هجری قمری) میره تو دوبی، ولی آیا بهرام رادان توو اون شو مدلی خواهد کرد؟
آخرین خبرها رو در اینمورد همینجا بخونین. رفاقت یعنی همین “اول رفیق”.

خدا سایه کتابهای عکس دار و از سره ما کم نکنه

در ضمن نیما شانس هم آورده که از یه خانواده آدم حسابیه، پدرش مسعود بهنود از روزنامه نگاران باسابقه ایرانه که خیلی از کاراش الهام بخش خود من هم بوده.
بنابراین از بچه گی کله اش تو کتاب و دستخط و اینجور چیزا بوده و ریشه الهام این نقشهاش بدون شک یه ربطی به کتابخونه پدری داره.

ما میکاریم تا دیگران بخورند

حالا بماند که چقدر متقلبا، مثه سی دی کپی کنا، میان و تقلبیشو میسازن ولی حس پارچه و زنده بودن زنگها و حتی جنس رنگ نقشها که یه جورائی لاستیکیه رو که نیمشه تقلبی داد بیرون! مثه اینه که دیوار رو ببوسی و ادعا کنی که طعم عشق میده! ( عجب مقایسه ای!)
نیما از خودمونه اونهم از دست پاسدارا در رفته و بخاطر اینکه جین پاره پوشیده توو خیابونای تهران مسخره اش کردن. ولی نیما پای آرمانش وایساده و به جائی رسیده که تو نیویورک کاراش رو میفروشه و توو لندن شو لباس میزاره.
برای این عکسها ، یه روز عکاس و آرایشگر و کرایه جا، شده 5 تا 6 هراز دلار!
بنابراین برین سایتش یه حالی بهش بدین یه نظری براش بفرستین که خوشحال بشه
 

میترا هم میرزا کوچیک خانه

راستی _میترا حجار _ هنرپیشه سینما هم تو نیویورک بوده و با لباسهای مانی عکس گرفته . این عکسها هم در سفر نیویورکش برداشته شده فقط من یادم رفت از مانی بپرسم که میترا بخاطر فیلمبرداری رفته بوده نیویورک یا تفریح.

نیما میگه: من اول عکسهای آماتور میگرفتم . از دوستام می خواستم که بیان لباسامو بپوشن و عکسها رو هم با قیمت ارزونتر تموم میکردم و لی الان بعد از بهرام گوشی دستم اومد که باید کاره حرفه ای کرد که تاثیرش چندین برابره.

تو ایران که کمتر پسری لباس خوب می پوشه ( از ترس متلک اونائی که خودشونو لات و لوت میدونن و این معیار مردونگیه) تی شرتهای نیما میتونه یه لطفی در حق تیپ پسرا بکنه. نظرتون چیه و تا چه حد پسرا باید به سر و وضعشون برسن.
یالا نظر بدین وگرنه می کشمتون

علامت نهضت جنگل ، گرمکن نیما . مدل میترا حجار.
.
در ضمن NIMANY از اسم نیما و مخفف New York درست شده یعنی کاملش این شکلی میشد NIMA New York که نشد!