خبرهای داغ از سینما و موزیک

وبلاگ اختصاصی سایت ایران فروم

خبرهای داغ از سینما و موزیک

وبلاگ اختصاصی سایت ایران فروم

مصاحبه با معین

 

من هنوز لس آنجلسم هتلمو عوض کردم اومدم وسطه شهر یه جای با صفا

تا جند دقیقه دیگه با معین قرار دارم که یه نوشیدنی بخوریم و درباره آلبومش حرف بزنیم

معین رو دیدم. با هم نشستیم و زیر آسمون ابیه لس انجلس با هم حرف زدیم
تاخیر آلبومش مو رو از ماست کشیدن قراردادها بوده و بحران رو حیه خودش که چهار سال پیش شروع شده بوده و یه دوسالی حس آهنگسازی و ضبط رو از دست داده بوده.معین: وقتی که غمگینم یا روحیه ندارم دست به ضبط نمیزنم چون میدونم هر چی اونموقع ضبط کنم منفی و دلگیر از اب درمیاد
تا دو سال بعد از آلبوم “لحظه ها” بعلت اینکه خیلی رو حیه ام خراب بود فقط یک آهنگ ضبط کردم که توو آلبوم جدید خواهد بود( اسم آلبوم شاید طلوع بشه
در این سالها کلی آهنگ از ایران دریافت کردم و بنظرم کار بچه های ایران عالیه و آهنگ طلوع یکی از این آهنگهای ساخته ایرانه که حتی آهنگ متنش در ایران ضبط شده و من در لس آنجلس صدام رو بهش اضافه کردم.

وقتی که معین رو دیدم از دو ساعتی لس آنجلس برمیگشت. با الک کارتیو رفته بودن به یکی از صحراهای اطراف که ویدیوی بعدیش رو فیلم بگیرن

معین: این دو آهنگی که ویدیوش رو دیدین فقط یه نمونه است . آهنگهای خیلی قوی ای تو آلبوم جدید هست که باید بشنوین و لذت ببرین. به این آلبوم خیلی افتخار میکنم و یکی از کارهای استئنائیه من از آب دراومده.

ما یه سه ساعتی با هم نشستیم و حرف زدیم. وقتی که حرفهامون تموم شد دیگه شب شده بود.
روحیه معین شاد و مثبت بنظر میاومد. یه پیرهن صوتی رنگ تنیس و یه کاپشن زیپ دار سیاه و شلوار سیاه پوشیده بود و یه عینک آفتابیه شیکی هم زد به چشمش که بعد عکس گرفتیم.

معین عاشقه صحنه و اجرای برای مردمه در اینباره با هم حرف زدیم و همینکه تصمیم داره یه مدتی شاید بره اروپا زندگی کنه
ولی هنوز مطمئتن نیست.

درباره وبسایتش بهش گفتم از حامد هم گفتم. فقط وقتی که مصاحبه با معین داشت انجام میشددسترسی به اینترنت نداشتم که بتونم ببینم حامد ( اون طرفدار معین
سوال فرستاده یا نه!

خوبشبختانه معین خیلی خودمونی و دوستانه با هم برخورد کرد و قرار شد آهنگهای جدیدشو و ویدیوی جدیدش رو به من بده که تو برنامه شب هفتم جدید پخش کنم
میدونین که شب هفتم با کیفیت بالاتری روی اینترنت پخش خواهد شد ( از استودیوی حدید تلویزیونیمون.هنوز باورم نمیشه که خود معین بالاخره تماس گرفت و مصاحبه جور شد. آخه اینقدر سرش شلوغه و عرضه کم و تقاضا بالاست که پیامهای تلفنی من لای صدها پیام تلفنی گم میشه
بهرحال با معین مقدمه یه دوستی رو آغاز کردم امیدوارم مثله منصور بتونم بیشتر بهش نزدیک بشم و شما رو از چیزهائی با خبر کنم که خبرنگارهای دیگه بهش دسترسی ندارن ( منهای زندگی خصوصی معین

فعلا برگردم بیرون ، با برادرم و زن برادرم و بچه هاش قرار داریم ( یه سالیه که ندیدمشون) بریم بگردیم که بعد از ظهر با شهرام صولتی قرار دارم

مصاحبه با بهرام رادان

بهرام رادان- بازیگر سینمای ایران و برنده سیمرغ بلورین بهترین بازیگر مرد از بیست و پنجمین جشنواره بین المللی فیلم فجر برای فیلم "سنتوری" ساخته داریوش مهرجویی به دلیل صحبتهای اخیر خود در مراسم اختتامیه متنی را منتشر کرد.

متن این نامه که مدیر برنامه های" بهرام رادان" در اختیار ایلنا قرار داده، به این شرح است :
چشمها را با ید شست
جور دیگر با ید دید...
آنچه مرا برآن داشت تا واضحا ت بیست و دوم بهمن ماه هشتاد و پنج را توضیح دهم ، نامهً بی نام و نشانی بود که گویا از بولتن جشنواره برای تعدادی جریده و خبرگزاری ارسا ل شده بود .
پـــس ازخواندن متن شتاب زده و عصبی نامه ، مصمم شدم تا برای تنویرافکار عمومی هم که شده شـرح واقعه را بیان کنم .
پیشا پیش از محضر استاد عزیزم جناب نصیریا ن و همچنین دوست گرامی آقا ی هنرمند و سایراعضای هئیت محترم داوری و کل جامعهً سینمایی کشور پوزش می طلبم ) چنانچه از رفتار مـن برداشتی اها نت آمیزداشته اند، شاید به قول برخی این نکات در جای د یگری باید گفته می شد ( گرچه به دلایل ذیل یقین دارم که رفتارمن نه تنها اها نت آمیز نبوده بلکه درجهت حما یت ازسینما ی ملی بوده است .
در خاتمه قضاوت را به خود این عزیزان واگذار می کنم :
ا ــ هر کس که اثری خلق می کند ، دوست دارد که اثرش مورد قضاوت عادلانه قرار گیرد . در اکثر مواقع پس ازداوری ها عد ه ای که جایزه نگرفته اند ، سر به عصیان برمی دارند و داوری ها را نقد می کنند و از اینکه جایزه نگرفته اند ، شکایت دارند . اما دوستان ، حکا یت مـــــن حکایت دیگری بود .
زمانی که برای فیلم "سنتوری" کاندیدا شدم ، حقیقتا" تعجب نکردم ! اما زمانی که دیدم این فیلم فقط دردو رشته نامزد دریافت جایزه شده ، شگفت زده شدم . چرا که بنا به گفته بسیاری از کارشناسان این فن ، سنتوری بهترین فیلم آقای مهرجویی است. حالاچرا هئیت محترم داوران امسا ل نظـــــــر دیگری داشت ، بحث سلیقه است و این مقا ل ، مجا ل آن نیست .
درخواست این جانب از هئیـــــــت محترم داوران برای باز بینی فیلم در خلوت شان نه طعنه بود و نه کنایه . تنها درخواستی بود و طرح این مسئله که اگر یکبار دیگردرخلوت خود و به دورازهیاهو وبا آرامش بیشتر سنتوری را ببینید،آیا همچنان بررأ ی خود هستید و این فیلم را شا یستهً کاند یدا های بیشترمی دانید یا خیر؟ آیا این توهین است ؟ اگرتشکیک دررأ ی صادره وجود داشته باشد ، توهیـن به حساب می آید ... !
2 ــ آنچه از وانهادن سیمرغ برروی زمین بیان شد ، سخنی مبهم بود در با ب بی احترامی بــه سیمرغ !!!
اولا" که من اصولا" با مقدس کردن هر چیزی و شئی و اسمی مخالفم و آن را توهین آشکار بــــــه مقدسات واقعی می دانم . در ثانی نمی خواستم موقع صحبت کردن سیمرغ را در آغوش بگیـــرم ، چون آن را متعلق به همهً عوامل فیلم می دانستم . از طرفی دیگر چون در کنا ر میکروفون میزی تعبیه نشده بود ، دراین فکر بودم که جایی برای جایزه ام پیدا کنم .
بعد از آنکه خسروی نازنینـــــم هنگام رفتن روی سن ، آن را بوسید ، به این فکر کردم که سن برای اهل هنر مکان با ارزشی است
و بسیاری از بزرگان و پیشکسوتان زیباترین تواضع شان بوسیدن خاک صحنه بوده ، پس قراردادن جایزه روی سن و فرش قرمز پهن شده روی آن نه تنها توهین نیست ، بلکه کا ری ست دربــــــا ب احترام و ارزش گذاشتن به سیمرغ !!!
3 ــ گفتم مهرجویی بزرگ بی نیاز از جایزه است و برخی ناراحت شدند ! هنوز هم بر این با ورم کـه جایزه نیازمند مهرجویی است.
4 ــ دوستان عزیز و دشمنان محترم ، خوب می دانند که در این هفت سالی که در خانوادهً سینمـــــا هستم ، هیچوقت عضو فرقه ای و گروهی و باند ی نبوده و نیستم و همیشه مستقل فکر کـردم و مستقل حرف زدم و مستقل کار کردم . از این به بعد هم اینچنین خواهد بود .
5 ــ در انتها با ایمان و یقین به آنچه گفته ام ، ازخداوند متعا ل تقاضا دارم ، کمالات و اداراک و انسا نیت را آنچنا ن در نهاد ما پرورش دهد تا همیشه از سوء تفاهم ها بدور باشـیم و خوش بینانه به وقایع اطراف نگاه کنیم و به یاری هم در راه تعا لی فرهنگ مان بکوشیم .

پرستویی ازکوچه پس‌کوچه‌های پایین شهرتااوج شهرت

(پرویز پرستویی) بازیگری است که پله‌های ترقی را یکی‌یکی پیموده. بدون اغراق او یکی از معدود بازیگران تئاتر، تلویزیون و سینمای کشور است که در تمامی ژانرها و نقش‌هایش به زیبایی هر چه تمام‌تر، بیننده را مسحور خود می‌‌کند... از او
نقش‌های طنز دیده‌ و لذت برده‌ایم، همچنین نقش‌های جدی دیده‌ایم و به بازیگری‌اش غبطه خورده‌ایم. بدون اغراق پرستویی چهره‌ای است که در هنر ایران، ستودنی است، این مرد در کجا به دنیا آمد و کیست؟

پرویز پرستویی در سال 1334 در روستای چارلی از توابع بخش کبودرآهنگ، یکی از شهرهای استان همدان دیده به جهان گشود... پدرش کشاورز بود و زمانی که پرویز سه ساله بود، به تهران کوچ کرد... اوضاع مالی زندگی پرستویی بزرگ، به شکلی بود که در جنوب شهر تهران در منطقه دروازه‌غار یک خانه اجاره‌ای اختیار کرد. پرویز که بزرگ‌تر شد، روزها با بچه‌های کوچک آن محله در کوچه پس‌کوچه‌های دروازه‌غار بازی می‌‌کرد. بچه که بود عاشق تلویزیون بود، اما آن زمان تنها در قهوه‌خانه محله‌شان، تلویزیون بود که آنجا هم از ورود بچه‌ها جلوگیری می‌‌کردند... اما پرویز از پشت شیشه‌های قهوه‌خانه محو تماشای تلویزیون می‌‌شد.
بچه که بود عاشق معرکه‌گیری بود، پس بچه‌ها را به دور خود جمع می‌‌کرد و برای آنان حرف می‌‌زد و گاهی اوقات هم نمایش بازی می‌‌کرد...
ماه محرم که می‌‌شد شبیه‌خوانی می‌‌کرد. او عاشق عزاداری در ایام محرم است، او آن زمان‌ها را هیچ‌گاه فراموش نمی‌‌کند. زمانی که به کلاس اول دبستان رفت، دبستان (صالحیه اسلامی) در کوچه گمرک را... او همزمان با تحصیل از آنجا که دوست داشت کمک خرج خانواده باشد، کار می‌‌کرد. از این‌رو پس از اتمام کلاس‌های مدرسه، بلافاصله به سرکار می‌‌رفت و از آنجا که علاقه زیادی به بازیگری داشت، شب‌ها به تئاتر لاله‌زار می‌‌رفت.... کمی که بزرگ‌تر شد با تلاش شبانه‌روزی‌ خود موفق شد خانه‌ای در منطقه ترمینال جنوب برای خانواده‌اش بخرد...
آن سالها جو محله‌های جنوب شهر، جو درستی نبود و اعتیاد بیداد می‌‌کرد. از این‌رو به ورزش رو آورد و خود را به باشگاه کارگران کشاند. مرحوم (مهراب شاهرخی) از سبک بازی او خوشش آمد و وی را به عنوان دروازه‌بان تیم جوانان انتخاب کرد...
اما فعالیت هنری: به تشویق مدیر دبیرستانش، (خوشبخت) وارد گروه نیایش شد و فعالیت‌های هنری خود را آغاز کرد و خیلی زود به مرکز هنری نازی‌آباد راه پیدا کرد و در آنجا زیر نظر (پرویز احمدی‌نژاد) تئاتر را فرا گرفت. در سال 49 بود که با بهرام بیضایی آشنا شد و سر از گروه نمایش او درآورد و همان سال اولین نقش خود را در تئاتر (ماجرای یک محل) ایفا کرد. از طرفی آشنایی او با بهزاد فراهانی باعث شد که به گروه (کوچ) برود. اوج کارهای تئاتر وی در سال 52 بود، یعنی همان سالی که دیپلم گرفت. او در نمایش‌های چشم برابر چشم، شبی در حلبی‌آباد، پتک و خانه روشن، به بازی پرداخت و سپس پله‌های ترقی را به همین شکل طی کرد، تا جایی که در سال 54 برای حضور در نمایش (تسلیم شدگان)، جایزه نقش اول را دریافت کرد. پس از انقلاب او تمامی وقت خود را برای سینما و تلویزیون گذاشت و بارها برنده جوایز سیمرغ بلورین جشنواره فجر شد... اما بد نیست بدانید که وی در سال 1360 در دادگستری تهران مشغول به کار شد. پرستویی در همان سال ازدواج کرد، حاصل ازدواج او دو فرزند است... وی پس از مدتی کار در دادگستری را رها کرد و به مدت 12 سال کارمند اداره تئاتر شد. پرویز پرستویی برادر شهید است. در سال 1362 با شهادت برادرش، پیشنهاد بازی در فیلم (دیار عاشقان) را پذیرفت و راهی سرپل‌ذهاب شد.بد نیست بدانید که پرویز پرستویی در گوشه‌ای از این شهر بزرگ، خانه‌ای دو و نیم طبقه‌ای دارد که پایین آن مغازه پدر است. در نیم طبقه برادر و همسرش، در طبقه اول والدین و در طبقه دوم خودش زندگی می‌‌کند... پرستویی با مطبوعات میانه خوبی دارد، اما از گفتگو فراری است، از طرفی تلفن همراهش همیشه در دسترس است... بزرگ‌ترین خصوصیت او این است که با غرور، قیافه گرفتن و این جور حرف‌ها، بیگانه است. از وی هم‌اکنون مجموعه دیدنی (زیر تیغ)، به کارگردانی محمدرضا هنرمند و بازی در کنار آتیلا پسیانی، کوروش تهامی، فاطمه معتمدآریا، الهام حمیدی، سیاوش طهمورث و... هر چهارشنبه شب از شبکه اول پخش می شود.