خبرهای داغ از سینما و موزیک

وبلاگ اختصاصی سایت ایران فروم

خبرهای داغ از سینما و موزیک

وبلاگ اختصاصی سایت ایران فروم

معرفی عرشیا شفیعیون

 
 
عرشیا (علیرضا) شفیعیون متولد 26 دیماه 1368 و سومین فرزند یک خانواده پنج نفره متد ین و هنردوست اصفهانی است.خواهر و برادر او هردو دانشجوی دانشگاههای معتبر ایران زمین هستند و علم اندوزی در خانواده آنها از اهمیت بالایی برخوردار است.
 
در 7 سالگی به دلیل علاقه ی زیاد او به هنر،مخصوصا هنر نمایش با پیوستن به گروههای تئاتر کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان استعداد شگفت وبی نظیر خود را به رخ سایر هنرمندان اصفهانی کشید و در طول یک دهه فعالیت هنری خود در بزرگترین گروههای تئاتر اصفهان به ایفای نقش پرداخت .
 
عرشیا با گذراندن دوره های مختلف بازیگری و کارگردانی هم اکنون در سن 17 سالگی جوان ترین کارگردان هنری کشور به شمار میرود.
 
عرشیا در نویسندگی هم بسیار مستعد است.او علاوه بر نگاشتن فیلمنامه های "مشروط" و " عرشیلا" و نمایشنامه های  خواندنی "عشق اینترنتی" و "شعبده شیطان" ،با تنظیم و تدوین قانون نامه ای به نام "چاپلوسنامه"  و ارائه آثاری چون "عشق مگسی" ،" اکس نامه"،" ابلیس نامه"،" امداد غیبی" ،" دو در نامه" و... خود را در زمینه طنز نویسی نیز توانا نشان داد.
 
عرشیا تحصیل در دانشگاه را مهمترین هدف خود میخواند و به همین دلیل به پیشنهادهایی که از سوی فیلمسازان معروف سینمای ایران چون کیومرث پوراحمد و... برای بازی در سریالهای تلویزیونی و فیلمهای سینمایی می شد جواب منفی می داد.چون در صورت قبول پیشنهادات می بایستی از اصفهان به تهران کوچ کند و البته این امر مخالفت خانواده اش را به همراه داشت.چون عرشیا فقط 17 سال دارد.
 عرشیا بازی پرویز پرستوئی و رضا کیانیان را بی نقص میداند و به شخصیت پژمان بازغی بسیار علاقمند است،به گونه ای  از همکاری با پژمان بازغی به عنوان "آرزوی بزرگ" خود نام میبرد.
 
عرشیا شاعری تواناست.بیشتر شعرهای او در قالب مثنوی و با مضمونی عاشقانه است که با زبانی عامیانه و امروزی در مکتب شعر و شاعری نسل امروز غوغایی برپا کرده است.اشعار به اصطلاح " آنتی عشقولانه" او نیز بسیار خواندنی و دلنشین است.
 
از نشر کتاب " من بی تو هرگز ...!!! " او به دلایلی جلوگیری شد،اما به زودی با برطرف شدن اختلافات میان او و اداره فرهنگ و ارشاد،مجموعه اشعار عرشیا در بازار کتاب ایران خواهد درخشید.خواننده های زیادی مایل به همکاری با او بوده اند که از این میان می توان به نامهایی چون بنیامین ، سیاوش قمیشی  ،منصور ،سیروان خسروی ، بهنام علمشاهی ، شادمهر عقیلی و... اشاره کرد.اما عرشیا برخلاف میل باطنی خود و به دلایلی که بسیاری از اهالی موسیقی از آن آگاهند جزبا مجتبی منوچهری  با هیچ هنرمند دیگری همکاری نداشته است که البته این همکاری به سبب رفاقت عرشیا با آقای منوچهری بوده و هنوز کاملا قطعی نیست.البته عدم همکاری عرشیا با هنرمندان ( به دستور اداره فرهنگ و ارشاد) فقط تا زمان چاپ مجدد کتاب عرشیا ادامه دارد و نه برای همیشه.   
 
عرشیا به ورزش و موسیقی علاقه زیادی دارد. رشته ورزشی مورد علاقه او "کشتی" و ساز محبوب او " گیتار" است.همچین به مطالعه کتابهای روانشناسی،جامعه شناسی،مذهبی و مهدوی بسیار علاقمند است.صدای زیبایی هم دارد و به ایرانی بودن و اصفهانی بودن خود افتخار میکند.

آدرس آقای شفیعیون:  arshia_esfanish@yahoo.com

نمونه ای از اشعار عرشیا

گفتگو با شبنم قلی ‌خانی

شبنم قلی‌خانی در نوزدهم آبان سال 1356 در تهران به دنیا آمد، او دارای دیپلم ریاضی فیزیک است، در دانشگاه در
رشته‌ی تئاتر قبول شد و گرایش طراحی صحنه را انتخاب کرد. چندی بعد در کنکور کارشناسی ارشد در گرایش کارگردانی تئاتر مشغول به تحصیل شد و هم ‌اکنون فارغ‌التحصیل این رشته است، وی کارش را از سال 1375 با تئاتر آنتیگونه آغاز کرد و در سال 76 با همین تئاتر، در شهر تئاتر شهر بر روی صحنه رفت، اولین کار او باعث شد، وی با بازی در فیلم‌ سینمایی «مریم مقدس» به کارگردانی شهریار بحرانی چهره شود. به سال 79 بود که او یک شبه ره صد ساله پیمود، از دیگر فیلم‌های سینمایی که او ایفای نقش کرد، می‌‌توان به یک الف ناقابل، عطش، جوجه اردک من و وعده دیدار اشاره داشت، همچنین او در مجموعه‌های تلویزیونی زیادی ایفای نقش کرده است که از آن جمله می‌ توان به «اولین شب آرامش» اشاره کرد ..

 

جمعه 19 آبان تولد این بازیگر توانای سینما و تلویزیون است، او بجز مدرک تحصیلی که اخذ کرده، یک دوره آموزش گریم سینمایی و چهره‌پردازی زیر نظر استاد جلال‌الدین معیریان گذرانده و یک دوره آموزش فیلم‌نامه نویسی نیز درکلاس‌های حوزه هنری زیر نظر فریدون جیرانی دیده است، وی در حال حاضر غیر از بازیگری و کارگردانی فیلم در دانشگاه آزاد مشغول تدریس رشته تئاتر به دانشجویان است، وی در زمینه ساخت فیلم کوتاه هم فعالیت می‌‌کند، ابتدا فیلمی به نام «من تنها» را ساخت و سپس فیلم دیگری به نام «خونه» را کارگردانی کرد...

شبنم قلی‌خانی، در کنار مادرش در منطقه سعادت‌آباد تهران زندگی می‌‌کند، چرا که سال‌ها پیش پدرش دارفانی را وداع گفته است.

آخرین کاری که از او در نوبت پخش است، اثر «اگر عشق نبود» به کارگردانی فیاض موسوی است، وی در این مجموعه
نقش دختری به نام پریسان را ایفا می‌کند، پریسان دختری است که می‌تواند با مشکلات به تنهایی کنار بیاید، او به عرفان رو می‌آورد و این معنویت در زندگی‌اش باعث می‌شود که از پس مشکلات برآید.
همان طور که گفتیم، قلی‌خانی در سال 82 پدرش را از دست داد و حالا با مادرش زندگی می‌کند، او فرزند سوم خانواده است، یک برادر و یک خواهر بزرگ‌تر از خود دارد که هر دو متاهل و دارای فرزند هستند.

او از لحاظ شخصیتی آدم جالبی است، آدم‌های مختلف را در زندگی به راحتی می‌تواند تحمل کند و به قول معروف زود از کوره در نمی‌رود، اما ناگفته نماند که گاهی اوقات محیط کار و زندگی خسته‌اش می‌کند، با اینکه در قبال اطرافیان تحمل دارد، اما در رابطه با خودش این‌گونه نیست.

قلی‌خانی در مورد مجموعه اولین شب آرامش می‌‌گوید: «نقش آذر را دوست داشتم و از اینکه این نقش را بازی کردم راضی‌ام، آذر بر پایه احساساتش فکر نمی‌‌کرد و از روی منطق عمل می‌‌کرد، همان طور که در مجموعه دیدیم که او در روز
ازدواج از «سفره عقد» بلند می‌شود و می‌رود، به نظرم آذر تصمیم درستی گرفت، او به حرف دلش گوش کرد.




علاقه او به «فرزاد» باعث می‌شود که وارد زندگی علیرضا نشود تا او را بدبخت کند او می‌خواست مجبور نباشد تا یک عمر به طرف مقابل دروغ بگوید و وانمود کند که دوستش دارد، اما خودش کس دیگری را در دل دوست داشته باشد. گرچه در آخرین لحظات به این فکر افتاد، اما تصمیم درست و منطقی همین بود.

قلی‌خانی درباره یک فیلم خوب می‌گوید: یک فیلم یا مجموعه ابتدا به فیلمنامه قوی بر می‌گردد، اگر چیزی غیر از آن باشد، اثر خوب در نمی‌آید... قلی‌خانی امروز 29 ساله شده که برای یک بازیگر سن تجربه در سینما است، او خوشحال است که در طول زندگی‌اش انسان مفیدی بوده است، دو مدرک تحصیلی، استاد دانشگاه، بازیگر قابل تئاتر، سینما و تلویزیون و از همه مهم‌تر انسانی است که از حاشیه به دور است، جشن تولد شبنم را تلفنی به او تبریک می‌گوییم.





















 

مصاجبه با فرامرز اصلانی و بابک امینی

فرامرز اصلانی
فرامرز اصلانی
شب والنتاین امسال خیلی ها رو توی لس آنجلس کشید پای گیتار بابک امینی و فرامرز اصلانی. برای من خیلی جالب بود که اولاً بابک امینی از کانادا به آمریکا مهاجرت کرده و ثانیا که با اصلانی روی صحنه میره.

 

محل اجرا یه کلوپ در منطقه ایرانی نشین valley در لس آنجلس بود.

خوشحال بودم که حتما آهنگهای جدید فرامرز اصلانی رو اونشب بطور زنده میشنوم و بابک امینی رو از نزدیک می بینم و از روزهای بعد از کنسرتهای گوگوش و کارهای فردیش ازش میپرسم.

حدودای ۱۰ شب بود و دیگه محل پر شده بود، (اتفاقا جوونا هم آمده بودن در حالیکه تصور میکردم که طرفداران این نوع موزیک سنهای بالاتر باشن) که فرامرز با کت شلوار سیاه شیک وارد شد، در عین حال بابک امینی هم با گروهش از راه رسیدن.

صدای موسیقی و همهمه مردم بلند شده بود و اصلانی به زور سلام علیک منو شنید و بعد از رد و بدل لبخند ، به دنبالش رفتم بیرون زیر آسمان صاف و ملایم لس آنجلس باهاش حرف زدم و از کنسرت پرسیدم:

فرامرز اصلانی: امشب با بابک امینی که موسیقی دان و گیتاریست بسیار خوبیه، اولین شبیه که با هم روی صحنه میریم.

چی شد که تصمیم گرفتین کار مشترک بکنین؟

چون من عاشق کسانی هستم که گیتار می زنن. در وحله اول باید آدم ها همدیگر رو جذب بکنن. بعد دیگه صحبت هست و تعیین کردن شب و محل اجرا.

 
 

فکر می کنین سبک هاتون با هم جور باشه

آره. اگر توی موسیقی دو نظر همدیگر رو حس بکنن، بقیه اش دیگه فقط تکنیکه که با چهار تا تمرین درست میشه.

یعنی امشب یک افتتاحه برای کارهای مشترک بیشتر شما با هم؟

حتماً اینطور خواهد بود. چون تا به حال به دل هم نشستیم و این خیلی مهمه.

ما چند سالی منتظر آلبوم جدید شما هستیم! چی شد پس؟

(با خنده) اصلاً نپرس و نگو که چی شد. اما امیدوارم تا عید بیرون بیاد.

علت این همه تاخیر چی بوده؟

گرفتاری های خودم! حقیقتش این آلبوم رو خودم تهیه کردم و میخواستم با سرمایه گذاری خودم هم پخش بکنم. توی یکی دو سال گذشته یک سری کارهای جنبی داشتم که مجبور بودم اونها رو انجام بدم. الان دیگه آزاد شدم اما دارم روی جلد آلبوم کار می کنم. به هر حال بیرون اومدن این آلبوم دیر و زود داره، اما سوخت و سوز نداره!

 

 
 

امشب هم از این آلبوم جدید چیزی اجرا می کنین؟

آره. "صدایم کن"، "غریبه در شهر" و "قدیم" رو اجرا می کنم. "قدیم" یکی از اون آهنگهاست که خودم خیلی دوست دارم. چون توی این آهنگ از شاعران معاصر و موسیقی دانان ما مثل سهراب سپهری و پرویز یاحقی نام میبره و حال و هوای عجیبی برای من درست می کنه.

شعر این آهنگ از خود شماست؟

تمام شعرها همیشه مال خود منه، غیر از شعرهایی که از حافظ یا مولوی هستن و احتیاجی به معرفیشون نیست!

من یادمه که شما وسط شهر لوس آنجلس یک استودیو داشتین که محیط خیلی شاعرانه ای داشت. هنوز هم اونجا کار می کنین؟

آره. هنوز اونجا کار می کنم. پر از شمع هم هست و حقیقتش خرج "شمعی" من خیلی زیاده!

چند ساله لوس آنجلس هستین؟

تقریباً نه سال میشه.

تجربه زندگی اینجا بهتر از انگلستان بوده؟

من قبلاً انگلستان زندگی می کردم. من هر جای دنیا که بودم، همیشه مردم به من محبت داشتن. خودت اگر آدم ها رو دوست داشته باشی، اونها هم با تو کنار میان. کسانی که میگن ما فقط یک جا رو برای زندگی کردن دوست داریم، اشکال از خودشونه.

 

 
 

روحیه شما به نسبت دو سه سال پیش بهتر شده. جریان چیه؟

باید اینجوری باشه. چون به سنی رسیدم که اگه روحیه نداشته باشم، دیگه هیچی ندارم.

و اون چه سنیه، یعنی از تعداد انگشت های دست بیشتره؟

(با خنده) بستگی داره چند تا انگشت داری.

شما پس از اونهایی هستین که موقع تولد فقط یک شمع میزارن!

مجبورم یک شمع بزارم، وگرنه خونه آتش میگیره!

بعد از صحبت با آقای اصلانی، رفتم پیش بابک امینی. بابک امینی رو با آلبوم زرتشت گوگوش ، اولین آلبوم گوگوش بعد از انقلاب شناختیم و توی کنسرتهای دور دنیا با چهره اش آشنا شدیم. بابک چند سال قبل به کانادا مهاجرت کرد و با موزیسینهای محلی تورنتو کارهای مشترک ضبط و اجرا کرد.

 

بابک امینی

 
 

بابک آلبوم بیرون داد و یک بار چند سال پیش یکی از دوستان در جشنواره جاز تورنتو از نزدیک دیدش، به سبک فلامینکو با یک گروه کانادائی کار میکرد. اینکه سر از لس آنجلس در آورده برام خیلی جالب بود چون شاید به این معنی بود که دوباره به دنیای پاپ داره بر میگرده.

بعد از اجرای روی صحنه اش (با یک گروه و خواننده آمریکائی) و قبل از اینکه با اصلانی روی صحنه بره باهاش حرف زدم و پرسیدم که چرا اومده آمریکا؟

بابک امینی: چون هوای کانادا خیلی سرد بود! من دوستای زیادی توی لوس آنجلس دارم. اینجا محیطش برای کارهای ایرانی هم مناسب تره. من میخواستم هم توی محیط ایرانی و غیر ایرانی فعال باشم بنابراین تصمیم گرفتم بیام اینجا.

توی لس آنجلس این فعالیت ها رو داری؟

بله. الان دارم گروه موسیقی خودم رو درست می کنم و تا یک ماهه دیگه کنسرت خواهم داشت. البته بیشتر کارها به صورت موسیقی بدون کلامه.

چطور شد با فرامرز اصلانی جور شدین و تصمیم گرفتین با هم یک برنامه اجرا کنین؟

شش سال پیش وقتی من برای کنسرت خانم گوگوش اینجا اومده بودم، یک شب با آقای اصلانی هم چند قطعه اجرا کردم و از همون جا با هم آشنا شدیم. وقتی به لوس آنجلس اومدم ایشون پیشنهاد دادن که با هم کار کنیم و منم خیلی خوشحال شدم و قبول کردم.

 

 
 

الان که اومدی لوس آنجلس، چه افق های جدیدی برات باز شده؟

فعلاً با آقای اصلانی کار می کنم. یک سری کار آهنگ سازی و تنظیم با خواننده های دیگه ایرانی دارم. همچنین دو تا آلبوم مختلف هست که دارم روشون کار می کنم.

کار با خانم گوگوش رو ادامه نمیدی؟

فعلاً نه، چون ایشون گروه موسیقی خودشون رو دارن و منم همین طور.

فکر می کنی رویای آمریکا واقعیت داره؟ یعنی آدم اینجا موفق تره؟

بستگی به هنرمندش داره.

زندگی توی لوس آنجلس برای خودت چطور بوده؟

برای من تا الان خوب نبوده، چون فقط چند ماهه اومدم اینجا