
(کوروش تهامی) از نسل جوان بازیگران سینمای ایران است. از طرفی او از آن دست بازیگران با سواد سینماست که تحصیلات دانشگاهی در مقطع بازیگری دارد. او میگوید(به خاطر علاقه به هنر، کلاس اول دبیرستان را دو سال خواندم، یکسال تجربی خواندم و سال بعد به هنرستان هنر رفتم تا بتوانم به راحتی در یکی از رشتههای هنر ادامه تحصیل بدهم.(
_ در کجا به دنیا آمدید و تحصیلاتتان
تا چه مقطعی است؟
تهامی: در اردیبهشت ماه سال 0531 در تهران به دنیا آمدم. دیپلم گرافیک دارم و لیسانس بازیگری تئاتر را هم به آن اضافه کنید. تا کلاس اول راهنمایی را در محله (پامنار) تهران بودم و پس از آن در محلههای سعادتآباد و شهرک غرب، در حال حاضر هم در غرب تهران ساکن هستم.
_ از سال 58 برایمان بگویید؟ سال
خوبی بود؟
تهامی: خوشبختانه سال پر کاری داشتم. از دی ماه 48 تا اواخر تیرماه 58 در مجموعه (زیرتیغ) بازی کردم. در حال حاضر هم در مجموعه (ساعت شنی) به کارگردانی (بهرام بهرامیان) بازی میکنم که در روزهای پایانی تصویربرداری است و همچنین در یک فیلم سینمایی به نام (نسل جادویی) به کارگردانی (ایرج کریمی) بازی کردم که تصویربرداریآن تابستان پایان یافت.
در مورد این دو کار بیشتر توضیح
بدهید.
تهامی: در مجموعه (ساعت شنی) که قرار است از شبکه اول سیما پخش شود، بازیگران بزرگی چون داریوش ارجمند، ژاله علو، رویا نونهالی، رویا تیموریان، نسرین مقانلو، پوریا پورسرخ، برزو ارجمند و کمند امیرسلیمانی ایفای نقش میکنند و در فیلم سینمایی (نسل جادویی) همبازی هدیه تهرانی، رامبد جوان، باران کوثری، شاهرخ فروتنیان و نگار جواهریان هستم، در ضمن مهر ماه امسال برای اجرای تئاتر به آلمان رفتم که سفری بسیار پربار بود.
_ کارهای هنریتان را به اختصار معرفی کنید؟
تهامی: در بیشتر از بیست تئاتر اجرا داشتم که اگر بخواهم تعدادی از آنها را نام ببرم باید به (فردا و قهوه تلخ) اثر شبنم طلوعی اشاره داشته باشم؛ همچنین شمس به کارگردانی امیر دژاکام، سلطان مار به کارگردانی گلاب آدینه، تلخ بازی به کارگردانی شهره لرستانی، رومئو و ژولیت وشازده احتجاب به کارگردانی دکتر رفیعی و بیژن و منیژه و بازگشت به خانه پدری از کارهای خوب من در زمینه تئاتر بود.در زمینه سینمایی هم، شبانهبه کارگردانی امید بنکدارو کیوان علی محمدی؛ این زن حرف نمی زند به کارگردانی احمد امینی، به رنگ ارغوان به کارگردانی ابراهیم حاتمیکیا، از دور دستبه کارگردانی رامین محسنی؛ سرگیجه به کارگردانی محمد زرین دست ومریم مقدس به کارگردانی شهریار بحرانی از جمله کارهای چند سال اخیر من است. در تلویزیون هم میتوانم به بچههای خیابان، قلب یخی، مشق عشق و فیلمهای تلویزیونی زندگی برگبرگ و گنج و همچنین مجموعه پخش نشده آشیانه سیمرغ ساخته (شهرام اسدی) اشاره کنم.
_ تصویربرداری زیر تیغ از چه زمانی
آغاز شد و چند قسمت است؟
تهامی: از دی ماه سال 48 آغاز شد و میدانم که بیشتر از بیست قسمت است. تعداد دقیق قسمتهای آن را نمیدانم چرا که در مونتاژممکن است تغییراتی حاصل شود.
_ جمعآوری این همه بازیگر سرشناس کار راحتی نیست، ایفای نقش در (زیر تیغ) چه تجربههایی را برای شما به همراه داشت؟
تهامی: بسیار لذتبخش بود. زمانی که سکانسی مقابل دوربین میرفت، هنر بازیگران را به خوبی درک میکردید، چشمها به طور کامل میدیدند که آنها چگونه نقشها را با چه توانایی که حاصل سالها تجربه اندوزی است، ایفاء میکنند.
_ پیام (زیر تیغ) چیست؟ آیا شما
اعتقاد دارید که یک اتفاق کوچک میتواند
به راحتی زندگی افراد را از هم بپاشاند؟
تهامی: به نظر من (زیرتیغ) میخواهد، تصمیمگیری و انتخاب افراد در لحظات سخت را به تصویر بکشد، اینکه بدانیم در چنین لحظاتی چگونه انتخاب کنیم، چگونه عمل کنیم، چگونه تصمیم بگیریم و همچنین گاهی اوقات، چشمپوشی و گذشت را سرلوحه کار خود قرار دادن میتواند بلاها را دور کند و انسانها را نجات دهد. زیر تیغ را اگر خوب ببینیم، نکات مثبت زیادی دستگیرمان میشود که جا دارد از (محمدرضا هنرمند) کارگردان این مجموعه قدردانی کنم اوبه واقع (هنر) خود را به نمایش کشید.
_ زیر تیغ یعنی چه؟
تهامی: اگر چندقسمت دیگر صبر کنید و به انتظار بمانید، معنایش را متوجه خواهید شد.
_ دوست دارید، در هنر ایران تا کجا
پیش بروید؟
تهامی: تا جایی که بدانم حرفی برای گفتن دارم و قدر و منزلت یک هنرمند رعایت شود.
_ چه اتفاقی باید بیفتد تا به یک بازیگر
سوپراستار بگویند؟
تهامی: در ایران را واقعا نمیدانم!!!؟؟؟ (حتما سه علامت تعجب و سه علامت سوال را بنویسید). در ایران در این زمینه منطق و فلسفه درستی وجود ندارد.
_ برخورد مردم با شما در این وادی چگونه
است؟
تهامی: مردم پس از دیدن بازیهایم، در کوچه و خیابان، همیشه مرا مورد لطف خود قرار میدهند. خداوند را سپاس میگویم که نقشآفرینیهایم مورد توجه قرار میگیرد، به خصوص مورد توجه مشکلپسندها...
_ میخواهیم کمی برایمان از خاطرات این
مجموعه بگویید، چیزی یادتان است؟
تهامی: خاطره خاصی ندارم، چرا که هفتماه مدام در کنار یکدیگر زندگی کردیم. کار با محمدرضا هنرمند و در کنار بازیگران بزرگی چون پرستویی، طهمورث، معتمدآریا و... برایم دنیایی از تجربه بود، در زمان تصویربرداری بهجز محمدرضا هنرمند ازکمک های پرویز پرستویی هم برخوردار بودم در جاهایی که پرستویی مقابل دوربین نبودند در بعضی از صحنه ها به راهنمایی می پرداختند که کمک بزرگی در طول تصویر برداری این مجموعه با توجه به این که هفت هشت قسمت از پخش آن نگذشته بازتاب خوبی در میان مردم داشته و حس کنجکاویشان را چند برابر کرده است زمانی که مارا در خیابان می بینند همیشه می پرسند پایان این مجموعه چه می شود.
یا می گویند پرستویی را ببخشید او از روی عمد پدرتان را نکشت برای من خیلی جالب است بیشترشان فکر می کنند که این مجموعه هفته به هفته تصویر برداری مش ود در حالی که تصویری برداری می شود در حالی که تصویر برداری آن به پایان رسیده است من هم کشیدیم و یک مجموعه بیست و چند قسمتی را ساختیم اگر پایان داستان لو برود دیگر دیدن آن لو برود دیگر دیدن آن جذابیت ندارد درست مانند خواندن کتابی است که ابتدا آخرش را بخوانید به نظر شما جذابیتش حفظ می شود? طی این روزها که مجموعه در حال پخش است مردم بیشتر از من این گونه سوالات را می پرسند...
بحث را عوض کنیم چرا به سینمای ایران با سینمای جهان فاصله های زیادی دارد?
سینما یعنی علم تکنیک امکانات و سرمایه اما جالب است که بگویم شصت درصد تولیدات سینمایی و تلویزیونی این فاکتورها را در اختیار ندارند به عبارتی آموزش و تکنیک هایمان کهنه است امکانات ضعیف می باشد و سرمایه های هم محدود است یعنی همه چیز بی قاعده انجام می شود و سرجای خود نیست احتیاج به تجدید قوا داریم احتیاج به علم اندوزی و دانش داریم احتیاج به آموزش تکنیک های جدید در علم روز سینما داریم این ها همه تفاوت های ما با سینمای استاندارد است.
چه اتفاقی افتاد که به سراغ بازیگری رفتید?
بازیگری برای من یک نیاز بود و یکی از آروزهای دوران کودکی ام زمانی که فیلم می دیدم خیلی سریع با آن ارتباط برقرار می کردم و خودم را جای شخصیت های آن فیلم می گذاشتم یا حتی زمانی که یک رمان می خواندم باز هم چنین اتفاقی برای من افتاد سعی می کردم دیالوگ را حفظ کنم بزرگ تر که شدم سعی کردم دیالوگ ها را حفظ کنم بزرگ تر که شدم سعی کردم شخصیت های دیگری را هم تجربه کنم در سال اول دبیرستان رشته تجربی را برای تحصیل انتخاب کرده بودم سال اول دبیرستان رشته تجربی را برای تحصیل انتخاب کرده بودم سال اول هم خواندم اما حسی در درون مرا ناراضی می کرد با دفتر دار مدرسه آقای بنایی که نمی دانم حالا کجاست و چه می کند که هر جا هست سلامت باشد مشورت کردم و او به من پیشنهاد داد که در دبیرستان هنر در رشته گرافیک تحصیل کنم تا زمان کنکور هنر با توجه به دروس اختصاصی بتوانیم به راحتی از سد کنکور بگذریم خدا عمرش دهد که مشورت با او باعث شد من هدفم را انتخاب کنم اما مجبور شدم کلاس اول دبیرستان را دوبار بخوانم با این که هدفم بازیگر شدن بود... پس از این که در کنکور هنر و در رشته لیسانس بازیگری قبول شدم از آن که دو سال اول دبیرستان بودم احساس پشیمانی می کردم.
در دانشگاه با کدام یک از بازیگران حال حاضر سینما و تلویزیون همکلاس بودید.
با خیلی ها . یادم نیست اما بیژن بنفشه خواه شهرام پور اسد -کمند امیر سلیمانی - پرستو گلستانی - پانته آ بهرام از هم دوره های دانشگاهی من بودند.
تنها منبع درآمد شما بازیگری است?
در حال حاضر که در زمستان سال 1385 به سر می بریم فقط همین .
بهترین ساعات زندگی هر فردی چه زمان هایی می تواند باشد.
ساعاتی که برای آدمی ثمری داشته باشد انسان زمان خود را به بطالت نگذراند زمان از دست رفته دیگر هیچ وقت بر نمی گردد ناگهان چشم باز می کنید می بینید که عمر چه زود رفت و ما هنوز دراین وادی کاری نکرده ایم . ناگهان چه زود دیر می شود.
خیلی در فیلم های ایرانی باید به گوزن ها کند و هامون قیصر رضا موتوری رگبار خانه خلوت و اجاره نشین ها اشاره کنم البته بیشتر از این تعداد است که حضور که حضور ذهن ندارم در سینمای خارجی هم فیلم پدر خوانده داستان پدر خوانده یک شاهکار هنری بود.
بازی در مجموعه های تلویزیونی یا فیلم های سینمای کدام یک را می پسندید?
برای من ماندگاری و خوب بودن کار مهم است تفاوتی نمی کند سینمای باشد یا تلویزیونی هر کدام از این مقوله جایگاه خاص خود را دارد هر کدامشان مخاطبان خودشان را داند من به عنوان یک بازیگر دوست دارم در تمام زمینه ها فعالیت کنم اگر در مجموعه یا اثری سینمایی ایفای نقش می کنم به طور حتم تمامی جواب را در نظر می گیریم ... برای من کار خوب و اثر گذاری آن مهم است
در فوتبال به تیم های آرژانتین و برزیل علاقه فراوانی دارم امسال آرژانتین شاهکار بازی کرد اما بدشانس بود...
میانه تان با ورزش چگونه است?
بیگانه نیستم هراز گاهی در منزل نرمش می کنم گاهی اوقات هم به شنا می پردازم و نیز سال هاس پیش دو سال در رشته کونگ فو فعالیت می کردم .
چرا برای مصاحبه این قدر سخت گیری کردید?
راستش را بخواهید به مطبوعات غیر تخصصی اعتماد ندارم .
آخر چرا مگر چه کار کردند اصلا مشکل در کجاست?
مشکل دقیقا به فرهنگ ما برمی گردد متاسفانه در فرهنگ ما سرک کشیدن به زندگی خصوصی دیگران نوعی تفریح به حساب می آید این که زندگی شخصی دیگران را نقل مجلس و محافل کنیم سرگرمی ایجاد م شود این که بستگان درجه یک ما چه کاری می کنند باید تیتر نشریات شود یا این که بیاییم عیب های قشر هنرمند را بنویسیم مگر خود شما مطبوعاتی ها انسان های بی عیبی هستید دوست دارید کسی عیبتان را بزرگ کند که البته اگر تیتر این نشریات صحیح باشد که آن هم نیست.
متاسفانه تعدادی از نشریان کشور برای فروش بیشتر سعی می کنند به هر روشی مخاطب را به دست آورند تلاش می کنند مطالبی تخیلی از من و امثال من به چاپ برسانند خودشان هم می دانند که نوشته هایشان دور از واقعیت است اما با که نوشته هایشان دور از واقعیت است اما با این حال می نویسند.از طرفی مرم هم دیگر به این نوشته ها اعتماد ندارند و گرنه نشریه شان روی کیوسک های مطبوعاتی باد نمی کرد البته اصلاح می کنم یا مردم نوشته هایشان را باور نمی کنند که مجله را نمی خرند یا در صورت صیحیح بودن آن تیتر مشخص است که به این نوشته ها و تیترها دیگر اهمیت نمی دهند.
در این اواخر یکی از مجلات چند نکته خصوصی و به قول خود جالب از زندگی من چاپ کرده بود در مورد خواهر بزرگ ندارم من دو سال پیش با نشریه ای به گفتگو نشستم که همان زمان پس از چاپ به آن اعتراض کردم که گفته های من تحریف شده است حال پس از دو سال همان نشریه دو باره همان گفتگو را با چاشنی خیال پردازی دوباره به چاپ رساند می دانید چرا چون من آن آدم دوسال پیش نیستم انسان روز به روز تجربه کسب می کند به طور حتم نگاهش به زندگی تغییر می کند به خاطر همین نوع رفتارها ...به همین خاطر تصمیم گرفته بودم که دیگر با نشریه ای تخصصی گفتگو نکنم اما زمانی که آرشیو نشریات گذشته شما را دیدم و همچنین به خاطر پیگیری های شما و شخص آقای شجاعی مهر تصمیم گرفتم به شما اعتماد کنم ...
به هر حال امیدوارم روزی بیاید که این چالش ها در مطبوعات به چشم نخورد و فضای سالم داشته باشیم.